انتظار

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۴۰ ق.ظ


انتظار 

لحظه ای آرام وقرار نداشت شبانه وبه قصد آوردن آب بیرون رفت مشکش را پرکرد ،بلند شد نگاهی به اطراف انداخت گویی راه را گم کرده چاره ای نبود باید راهی می شد اما هیچ وقت به مقصد نرسید کم کم هوا روشن می شد ولی هیچکس درگردان از ماجرا دیشب باخبر نشد چندی گذشت خبری ازاو نشد  حالا سالها است ازکوچه ای می گذریم که روی تابلو آن نوشته شده 

جاوید الاثر عباس ندیمی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۹
ندا حقانی شمامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی