وقتی فرم‌های اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرم‌ها را پر کند و گفت: «از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، ان‌شاءالله این بار هم سالم بر می‌گردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخر‌م را بگویم، این بار فرق می‌کند...!
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه

 

شهید محمود دوستانی


عملیات کربلای ۴ بزرگی و عظمت کار غواصان را پیش چشم همگان آورد. حتی برای سال‌ها بعد بسیاری از مردم فهمیدند غواصان چه کار سختی را دراین عملیات وعملیات‌های آبی و خاکی دیگری مثل بدر، خیبر و والفجر ۸ به سرانجام رساندند. یکی از این غواصان که در عملیات والفجر ۸ آسمانی شد شهید محمود دوستانی است که کار‌های بزرگی را در عملیات‌ها انجام داد و تأثیر حضورش فراتر از یک فرمانده بود و همرزمان و نیروهایش از او به عنوان یک معلم زندگی یاد می‌کنند.
 

رزمنده خستگی‌ناپذیر


همرزمان محمود را با روحیه خستگی‌ناپذیرش می‌شناختند. کسی که از کار خسته نمی‌شد و یک جمله معروف داشت که همرزمانش مکرراً آن را شنیده و در یاد دارند و آن این بود: «وقتی خسته شدی تازه اول کار است.» عرفان و محبت محمود و دلاوری و رشادت‌هایش پا به پای هم پیش می‌رفت. در عملیات‌های مختلفی مانند فتح‌المبین و بیت‌المقدس شرکت داشت و معتقد بود هنگام جنگ باید به جبهه رفت و هنگامی که در شهر هستیم باید درسمان را هم بخوانیم. در عملیات والفجر مقدماتی با اصرار فرماندهان مسئولیت فرماندهی را برعهده گرفت. شهید محمود به طور مستمر در جبهه حضور داشت و در عملیات بدر نقش فعال و مؤثری را در جبهه آبی و خاکی ایفا کرد. او در این عملیات از ناحیه پا ترکش خورد و به عقب برگشت. در این بین تأکید زیادی به رفتن رفقا و آشنایان به جبهه داشت و در جا‌های مناسب ضرورت رفتن به جبهه را برای آن‌ها تشریح می‌کرد. وی همیشه پاسخش به این نصایح که «محمود به درست ادامه بده و به دانشگاه برو که آینده مملکت به شما احتیاج دارد» می‌گفت: این تکلیف است. من نمی‌توانم نروم، اگر من نروم، دیگری نرود و همین طور افراد از زیر بار مسئولیت و تکلیف شانه خالی کنند، فردای قیامت چگونه جوابگوی خون این شهدا باشیم؟


عبور دادن ۳۰۰ غواص


قبل از عملیات والفجر ۸ در منطقه اروند‌کنار بود. وقتی فرم‌های اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرم‌ها را پر کند و گفت: «از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، ان‌شاءالله این بار هم سالم بر می‌گردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخر‌م را بگویم، این بار فرق می‌کند...!

فرمانده غواصان لشکر ۷ ولی عصر (عج) بود و در عملیات والفجر ۸، ۳۰۰ غواص را به سلامت از اروند عبور داد و به مدت ۴۰ شبانه‌روز پاتک‌های دشمن در آن سوی اروند را دفع کرد. شهید در عملیات والفجر ۸ با سمت فرماندهی گروهان غواصی که مسئولیت بسیار سنگینی در این عملیات بود شجاعانه به شکستن خط دشمن در آن طرف اروندرود مبادرت کرد. هنگام بازگشتن از جبهه به گفته خودش که اینگونه وصفش می‌کرد تا ظهر آن روز بعد از برگشت نیرو‌ها در خط ماند که شاید برنگردد. می‌گفت: «بعد از شهادت یارانی، چون حمید کیانی، حسین انجیری‌زاده، جمال قانع و... با چه امیدی می‌توانم برگردم؟...»

 

دلتنگ دوستان


پس از عملیات والفجر۸ که از منطقه برگشته بود، حال و هوای عجیبی داشت. دیگر آن محمود پر جنب و جوش سابق نبود. غم دوری از یاران شهیدش (به ویژه حمید کیانی) خیلی برایش سنگین بود. شهید محمود دوستانی پس از تثبیت خط لشکر ۷ ولی‌عصر (عج) و پیروزی افتخارآفرین والفجر ۸ و فتح فاو هنگام بازگشت از منطقه عملیاتی در حالی که در کنار همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، بر اثر اصابت راکت هواپیمای دشمن متجاوز، به شهادت رسید و به دوستان و برادر شهیدش پیوست. ایشان آرزو داشت با پیکری بی‌سر شهید شود و همین اتفاق افتاد و با پیکر بی‌سر به شهادت رسید.

بسیجی شهید محمود دوستانی که در عملیات بیت‌المقدس و در آستانه آزادسازی خرمشهر داغ برادرش «علی» را دیده بود، پس از حماسه‌ها و شجاعت‌های فراوان در عملیات گوناگون در پنجم اسفند ۱۳۶۴ به شهادت رسید؛ شهادتی همراه با ۳۵ نفر از رزمندگان لشکر۷ ولی‌عصر (عج) در ساحل بهمنشیر و در منطقه عملیاتی والفجر۸.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۷
ندا حقانی شمامی

 

 


 

اول از همه این را بدانید که این عملیات ، عملیات شهادت خواهد بود .هرکسی آرزوی شهادت داشته باشد ، در این عملیات خواهد رفت . ما افراد زیادی را ازدست خواهیم داد هم از فرمانده ها هم از برادر های دیگر . خود من هم جزء اولین نفرها خواهم بود . قبلاً به مهدی گفته ام . من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم . آنجا از شما خداحافظی می کنم . بعد از آن خودتان باید راه را ادامه بدهید...

 

 


 

 

آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم!

 

صورت افرادی را که دورش نشسته بودند از نظر گذراند . نگاهش بر چهره ی «جمال زاده» ثابت ماند . دو دوست مدتی به هم زل زدند و بعد لبخند بر لبانشان نشست .

علی گفت : «دست به کار شوحسین جان! اگر نامه ای ، وصیتی می خواهی بنویسی ، بنویس! فردا که عملیات شروع بشود ، برای تو برگشتی نیست .»

جمال زاده جواب داد :« نوشته ام حاجی .این قدرها هم حواسم پرت نیستم.»

مهدی گفت :« بقیه چی ؟ جمال زاده را گفتی، بقیه را هم بگو .»

علی گفت : « خودتان می بینید .» « - می خواهیم از زبان تو بشنویم .» « بگو حاجی !نکند فکر می کنی ما ترسیدیم ؟»

آنقدر اصرار کردند تا مجبور شد دوباره به حرف بیاید .

« باشد . می گویم اول از همه این را بدانید که این عملیات ، عملیات شهادت خواهد بود .هرکسی آرزوی شهادت داشته باشد ، در این عملیات خواهد رفت . ما افراد زیادی را ازدست خواهیم داد هم از فرمانده ها هم از برادرهای دیگر . خود من هم جزء اولین نفرها خواهم بود . قبلاً به مهدی گفته ام . من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم . آنجا از شما خداحافظی می کنم . بعد از آن خودتان باید راه را ادامه بدهید...»

سکوت سنگینی بر چادر حاکم شد . تا مدتی کسی جرات نمی کرد چیزی بگوید .

بالاخره مهدی بود که سکوت را شکست : « غلام چطور !»

علی گفت : « غلام هم ان شاالله رفتنی است .» « من چطور حاجی ؟» « تو ماندنی هستی ...» « جواد چطور؟» « جواد زخمی می شود.»

مهدی نگاهش را در چادر چرخاند . امراللهی گوشه چادر نشسته بود . گفت :« امراللهی چطور؟»

علی گفت : « ایشان هم شهید می شود » «سید کاظم چطور؟» « او هم رفتنی است .» « ناصر چطور؟» « به ناصر نمی شود زیاد امیدوار بود ؟» « رضا چطور؟» «رضا هم شهید می شود .»

ناصر گفت :«اگه رضا شهید بشود ، تکلیف محمود چه می شود؟ بیچاره بدون رضا دق می کند . شما که می دانید ، این ها همه جا با هم هستند .»

علی دست انداخت دور گردن برادر . صورت او را بوسید . لحظه ای چشمهایش را بست . سر فرو برد در شانه ی او .او را بویید . سر بالا آورد. « حسین هم شهید می شود . برو برگرد ندارد.»نجمیان داد زد :«اشتباه شد حاجی . اشتباه شد . برو دارد اما برگرد ندارد.»

محمود گفت :«اگر قرار بر شهید شدن باشد ، ما باید هر دو شهید بشویم .»

علی گفت : « نترس محمود جان ! شما همراه هم خواهید بود .تازه اگر رضا هم نبود ، باز من تو را تنها نمی گذاشتم . ما با هم سال های زیادی را گذرانده ایم . ایام تحصیل در یزد را فراموش کرده ای ؟ چه شب هایی که با هم بیدار مانده ایم و زل زدیم به درس ومشق ،چه روزهایی که از دقوق آباد تا سه قریه پیاده رفته ایم . مگر می شود ما برویم وتو بمانی ؟.»

محمود آرام شد و چشم دوخت به رضا.

مهدی گفت : «نجمیان چطور حاجی ؟ نجمیان هم شهید می شود یا اینکه می ماند تا به داد چای خورهای دیگری برسد.»

نجمیان برگشت و مهدی را نگاه کرد .

علی گفت :« نجمیان هم شهید می شود .» مهدی دور تا دور چادر چشم چرخاند و گفت :«پس هیچی دیگه حاجی . بگو همه شهید می شوند فقط من و جواد می مانیم .»

دست بر سینه گذاشت و رو به دیگران سرخم کرد. « آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم !»

ناصر گفت: «چیزی از قلم نیفتاد ؟» و حسین را نشان داد.

مهدی انگار که تازه یاد حسین افتاده باشد ، پرسید :«اصل کاری را فراموش کرده ام. درباره حسین بگو حاجی !»

علی دست انداخت دور گردن برادر . صورت او را بوسید . لحظه ای چشمهایش را بست . سر فرو برد در شانه ی او .او را بویید . سر بالا آورد. « حسین هم شهید می شود . برو برگرد ندارد.»

نجمیان داد زد :«اشتباه شد حاجی . اشتباه شد . برو دارد اما برگرد ندارد.»

همه خندیدند و علی بار دیگر حسین را در میان بازوانش فشرد.

« سرنوشت همگی همان شد که حاج علی محمدی پور گفته بود .»

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان

 


منبع : گردان 412 حضرت فاطمه الزهرا(س)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۱۷
ندا حقانی شمامی

شهادتی که با دعای پدر رقم ‌خورد

«ورمقانی» در زمانی که پدرش عازم سفر حج بود نامه‌ای به دست او داد تا در مدینه آن را باز کند و در آن نوشته شده بود: «پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید، التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به شهادت رسید .

 

 

 سردار هوشنگ ورمقانی


سردار هوشنگ ورمقانی، فرمانده قرارگاه استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان در سال ۱۳۳۸ در روستای «ورمقان» از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود و تا پایان تحصیلات مقطع متوسطه در این شهرستان زندگی کرد .

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای خدمت بهتر به قشر ضعیف و آسیب‌پذیر مناطق روستایی و محروم کردستان در جهاد سازندگی شهرستان قروه مشغول به خدمت شد و خدمت مقدس سربازی خود را هم در لشکر ۲۸ پیاده کردستان گذراند و در این مدت به خاطر ایثار و شجاعتی که در راه مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب از خود نشان داد، موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت از دست فرمانده وقت لشکر شد .

ورمقانی با داشتن بصیرت و آگاهی کامل از وضعیت بحرانی استان کردستان و حس هم نوع دوستی در آن روزهای سال ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد و در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق، بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت .

وی مدتی نیز به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد که در جذب جوانان این شهرستان به نهاد مردمی سپاه خدمات ارزنده‌ای به مردم منطقه ارائه کرد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را بر عهده گرفت که مردم منطقه هنوز هم از خدمات ارزنده آن فرزند برومند کردستان در این منطقه به نیکی یاد می‌کنند.ورمقانی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است که فرزندان ایشان نیز در تداوم راه پدر بزرگوارشان و ارتباط صمیمی و خدمت به جامعه، الگو هستند .

سردار دلاور کردستان با صداقت و جلب اعتماد مردم منطقه در سال‌های ۶۱ الی ۶۳ بیش از ۱۰۰ روستای منطقه را پاکسازی کرد و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد که این اقدام وی مورد تقدیر فرماندهان وقت سپاه قرار گرفت .

وی در سال ۱۳۶۴ بنا به درخواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان مأموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت که یادآوری ویژگی‌های شخصیتی ایشان از زبان تعدادی از روحانیون اهل سنت کردستان که در این دوران همرزم شهید بودند، شنیدنی است .

ورمقانی در سال ۱۳۶۸ برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت که در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. وی هیچ‌گاه وارد دسته بندی‌های سیاسی نشد و در سال ۱۳۷۱ به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد و در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان پاسدار شایسته و در سال ۱۳۷۴ به‌عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد .

ورمقانی که برای برقراری امنیت در منطقه شب و روز نداشت و مردم این خطه از سرزمین نیز، هیچ‌وقت تلاش‌های این سردار بی‌ریا را فراموش نخواهند کرد، غروب جمعه اول تیرماه سال ۷۵ در محور قهرآباد سقز در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افتد و پس از ۲ ساعت مبارزه شجاعانه، به همراه یکی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می‌شود تا نام او برای همیشه، تاریخ افتخاری برای مردم مظلوم کردستان شود .

اما مظلومیت شهدای کردستان تنها به سال‌های دفاع و مقدس محدود نشد و این مظلومیت با ناشناخته ماندن این شهدا همچنان ادامه دارد و یکی از مظلوم‌ترین این شهدای سرافراز، بدون تردید «سردار بی‌ادعای کردستان شهید حاج هوشنگ ورمقانی» است .

هر چند خانواده و برخی از هم‌رزمان این فرزند دلاور کردستان در حد بضاعت و توانایی خود تلاش کرده‌اند تا گوشه‌هایی از زندگی و شیوه سلوکش را برای مردم بازگو کنند اما به راحتی می‌توان دریافت که این کارها هیچ‌گاه نتوانسته حق مطلب را درباره این سردار رشید سپاه اسلام ادا کند. همه کسانی که توفیق همراهی با شهید حاج هوشنگ ورمقانی را در جبهه داشته‌اند و تمامی کسانی که این شهید  را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود .

ماندگار شدن نام و یاد شهید حاج هوشنگ ورمقانی در میان عامه مردم کردستان از هر قشر و گرایشی و با هر دیدگاهی نشانه‌ای است از توفیق وی در مسیر الهی که در پیش گرفت و خداوند هم پاداش این بنده صالحش را با شهادت داد. هرچند با پایان یافتن جنگ بسیاری از درهای باغ شهادت بسته شد اما این درها برای آنهایی که شور شهادت در سر دارند هیچ‌گاه بسته نمی‌شود ولو اینکه این شهادت با دعای پدر در سفر حج برای فرزند رقم بخورد.

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی مأموریت دنیای خود را در سال ۷۵ تمام شده می‌بیند، جنگ هم تمام شده است، پدر شهید ورمقانی عازم زیارت خانه خداست که شهید نامه‌ای به دستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نامه را در مدینه و در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) باز کند و حاجتش را از خداوند طلب کند .

شهید ورمقانی در آن نامه نوشته بود: «پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به کمین بیش از هفتاد نفر از گروهک‌های ضد انقلاب می‌افتد و در یک درگیری شجاعانه و نبرد مردانه از خاکیان جدا می‌شود و به افلاکیان می‌پیوندد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۶:۲۷
ندا حقانی شمامی

 

بعضی از تحلیلگران ولایتفقیه را بهجای اینکه بهعنوان یک عنصر مترقی و بسیار حائز اهمیت تلقّی کنند، بهعنوان یک نقطه‌ی مبهم تحلیل کردند یا تعبیر غلطی از او کردند. من عرض میکنم:

ولایتفقیه بهمعنایِ حاکمیت انسان فقیه و دینشناس، عادل، در حد عدالت و محبوب مردم و مقتدای دینی مردم است نه بهمعنایِ حاکمیت یک قشر.

امام خمینی حقیقت همیشه زنده

بعضی خیال میکنند ولایتفقیه یعنی حاکمیت قشر روحانیون؛ این یک تعبیر کاملاً انحرافی و غلط است. ولیّ فقیه به مقتضیِ اینکه فقیه است، از رجال دین است؛ غیر از این نمیشود و اگر این نبود، ایمان مردم به دنبال اراده‌ی رهبر حرکت نمیکرد و میدانهای دشوار را حرکتی نمیپیمود.

رهبر عبارت است از آن فقیهی که ..بینش سیاسی، آگاهی، شجاعت، تحت تأثیر قرار نگرفتن و عدالت ـ شرایطی که برای رهبری در قانون اساسی ما پیشبینی شده ـ را داشته باشد و در وجود شخص امام عزیزمان اینها متجلّی است. البته قوت اراده، قاطعیت و صفات شخصی امام عزیز و بزرگوار و رهبر انقلاب ما، در جای خود بسیار مهم است. اما این خصوصیاتِ ولایتفقیه است.

من تاریخ انقلابهای بزرگ را که نگاه میکنم و میبینم که نقطه‌ی انحرافشان، نداشتن یک چنین مرکزی است. انقلاب کبیر فرانسه، هنوز پانزده سال از پیدایشش نگذشته بود که به یک دیکتاتوری بزرگ تبدیل شد و در طول این پانزده سال، یک هرجومرج کامل. از سال ۱۷۸۹ که انقلاب کبیر فرانسه اتفاق افتاد، تا سال ۱۸۰۳ که ناپلئون رسماً به حکومت رسید، سه چهار گروه آمدند و گروه قبلی را قلع و قمع کردند. هرکدام که سرِ کار آمدند، گروه قبلی را نابود کردند. تندروها آمدند عدهای را کشتند. میانهروها آمدند تندروها را کشتند. باز عدهای دیگر آمدند آنها را از بین بردند و مردم همینطور مثل حبوباتی که توی یک دیگی بجوشند، دائماً در حال غلیان بودند، غلیان بیهدف و بدون هدایت. و سرنوشت آن انقلاب همانی است که اتفاق افتاد؛ یک دیکتاتوری در رأس آن انقلاب میآید، بعد هم پادشاهی تجدید میشود و ناپلئون حکومت کرد؛ یک حکومت صد در صد دیکتاتوری و مستبدانه، یک امپراتوری که اروپا را با استبداد خودش تسخیر کرد. تقریباً بعد از او هم، همان کسانی که با انقلاب منقرض شده بودند، سرِ کارشان برگشتند. فرانسه از سیر خودش تقریباً هشتاد سال عقب افتاد چون یک صدای قوی از دلی که مورد اعتقاد مردم است وجود نداشت.

انقلاب کبیر فرانسه

در انقلاب اکتبر هم یک استبداد سیاه بهوجود آمد، اگرچه در لباس انقلاب. حکومت استالین که نمیشد اسمش را حکومت انقلابی گذاشت، آن انقلابی نبود که مردم در آن همهکاره بودند؛ یک استبداد بود. آنهم یک ناپلئون دیگر بود، منتها با نام دیگر، با شکل دیگر.

مادامی که یک رهبریِ قوی و قاطع، مرکز عواطف و محبتهای مردم وجود نداشته باشد، انقلابها در یکچنین خطرهایی هستند، یا انحراف یا اضمحلال و زوال یا دیکتاتوری.

ولایتفقیه یعنی یک انسان عادل ـ که تعریف عدالت در فقه اسلامی و بهخصوص در فقه شیعه کاملاً مشخص است ـ و عالِم دین و منتخب مردم؛ یعنی مردم باید او را برگزیده باشند و بدون برگزیدن مردم امکان ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۳۴
ندا حقانی شمامی

 

 
 
«ورمقانی» در زمانی که پدرش عازم سفر حج بود نامه‌ای به دست او داد تا در مدینه آن را باز کند و در آن نوشته شده بود: «پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید، التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به شهادت رسید .
 
 
 
 
 سردار هوشنگ ورمقانی

سردار هوشنگ ورمقانی، فرمانده قرارگاه استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان در سال ۱۳۳۸ در روستای «ورمقان» از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود و تا پایان تحصیلات مقطع متوسطه در این شهرستان زندگی کرد .

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای خدمت بهتر به قشر ضعیف و آسیب‌پذیر مناطق روستایی و محروم کردستان در جهاد سازندگی شهرستان قروه مشغول به خدمت شد و خدمت مقدس سربازی خود را هم در لشکر ۲۸ پیاده کردستان گذراند و در این مدت به خاطر ایثار و شجاعتی که در راه مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب از خود نشان داد، موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت از دست فرمانده وقت لشکر شد .

ورمقانی با داشتن بصیرت و آگاهی کامل از وضعیت بحرانی استان کردستان و حس هم نوع دوستی در آن روزهای سال ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد و در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق، بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت .

وی مدتی نیز به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد که در جذب جوانان این شهرستان به نهاد مردمی سپاه خدمات ارزنده‌ای به مردم منطقه ارائه کرد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را بر عهده گرفت که مردم منطقه هنوز هم از خدمات ارزنده آن فرزند برومند کردستان در این منطقه به نیکی یاد می‌کنند.ورمقانی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است که فرزندان ایشان نیز در تداوم راه پدر بزرگوارشان و ارتباط صمیمی و خدمت به جامعه، الگو هستند .

سردار دلاور کردستان با صداقت و جلب اعتماد مردم منطقه در سال‌های ۶۱ الی ۶۳ بیش از ۱۰۰ روستای منطقه را پاکسازی کرد و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد که این اقدام وی مورد تقدیر فرماندهان وقت سپاه قرار گرفت .

وی در سال ۱۳۶۴ بنا به درخواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان مأموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت که یادآوری ویژگی‌های شخصیتی ایشان از زبان تعدادی از روحانیون اهل سنت کردستان که در این دوران همرزم شهید بودند، شنیدنی است .

ورمقانی در سال ۱۳۶۸ برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت که در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. وی هیچ‌گاه وارد دسته بندی‌های سیاسی نشد و در سال ۱۳۷۱ به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد و در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان پاسدار شایسته و در سال ۱۳۷۴ به‌عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد .

ورمقانی که برای برقراری امنیت در منطقه شب و روز نداشت و مردم این خطه از سرزمین نیز، هیچ‌وقت تلاش‌های این سردار بی‌ریا را فراموش نخواهند کرد، غروب جمعه اول تیرماه سال ۷۵ در محور قهرآباد سقز در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افتد و پس از ۲ ساعت مبارزه شجاعانه، به همراه یکی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می‌شود تا نام او برای همیشه، تاریخ افتخاری برای مردم مظلوم کردستان شود .

اما مظلومیت شهدای کردستان تنها به سال‌های دفاع و مقدس محدود نشد و این مظلومیت با ناشناخته ماندن این شهدا همچنان ادامه دارد و یکی از مظلوم‌ترین این شهدای سرافراز، بدون تردید «سردار بی‌ادعای کردستان شهید حاج هوشنگ ورمقانی» است .

هر چند خانواده و برخی از هم‌رزمان این فرزند دلاور کردستان در حد بضاعت و توانایی خود تلاش کرده‌اند تا گوشه‌هایی از زندگی و شیوه سلوکش را برای مردم بازگو کنند اما به راحتی می‌توان دریافت که این کارها هیچ‌گاه نتوانسته حق مطلب را درباره این سردار رشید سپاه اسلام ادا کند. همه کسانی که توفیق همراهی با شهید حاج هوشنگ ورمقانی را در جبهه داشته‌اند و تمامی کسانی که این شهید  را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود .

ماندگار شدن نام و یاد شهید حاج هوشنگ ورمقانی در میان عامه مردم کردستان از هر قشر و گرایشی و با هر دیدگاهی نشانه‌ای است از توفیق وی در مسیر الهی که در پیش گرفت و خداوند هم پاداش این بنده صالحش را با شهادت داد. هرچند با پایان یافتن جنگ بسیاری از درهای باغ شهادت بسته شد اما این درها برای آنهایی که شور شهادت در سر دارند هیچ‌گاه بسته نمی‌شود ولو اینکه این شهادت با دعای پدر در سفر حج برای فرزند رقم بخورد.

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی مأموریت دنیای خود را در سال ۷۵ تمام شده می‌بیند، جنگ هم تمام شده است، پدر شهید ورمقانی عازم زیارت خانه خداست که شهید نامه‌ای به دستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نامه را در مدینه و در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) باز کند و حاجتش را از خداوند طلب کند .

شهید ورمقانی در آن نامه نوشته بود: «پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به کمین بیش از هفتاد نفر از گروهک‌های ضد انقلاب می‌افتد و در یک درگیری شجاعانه و نبرد مردانه از خاکیان جدا می‌شود و به افلاکیان می‌پیوندد .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۸
ندا حقانی شمامی


گزارش زیر شهید و شهادت در کلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را بررسی کرده است.

متن زیر شهید و شهادت در کلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است.

پیام معظم له به مناسبت تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه تهران
از این اقدام هوشمندانه و متعهدانه سپاسگذاری و قدردانی می کنم.این تکریم شهیدان عزیز ملت ایران است که جان خود را نثار هدف های والا کردند و رضای خداوندی را بر آرزوهای حقیر مادی ترجیح دادند
سلام خدا بر آنان.
سید علی خامنه‌ای
15 دی 1387
 
پیام معظم له به مناسبت تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه امیر کبیر
شهیدان جوانان مومن و فداکاری بودند که برای دفاع ازکشور و ملت در برابر متجاوزان به این آب و خاک جان خود را در کف دست گرفته و با نام و یاد خدا به میدان نبرد قدم نهادند. ملت ما و به ویژه جوانان امروز مدیون شهیدانند. از خودگذشتگی آن پاکبازان بود که اسلام و استقلال وآزادی را به ملت ایران هدیه کرد و ادای حق بزرگ آنان و تکریم یاد و نامآنان نشانه فداکاری به ارزش های والا است.
سلام خدا بر آنان.
سید علی خامنه‌ای
4 اسفند 1387
 
پیام معظم له به مناسبت تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه تربیت مدرس
تکریم شهیدان، تکریم ایثار و اخلاص است. تکریم دلهای نورانی و جان هایلبریز از صفا و نورانیت است. از کار شما قدردانی می کنم. رحمت خدا برشهیدان عزیز باد.
سید علی خامنه ای
3 آبان 1387
 
بخشی از پیام معظم له به مناسبت روز تجلیل از شهدا
سلام‌ بر پیکر به‌خاک‌افتاده‌ی‌شهیدان‌ مفقودالجسد، و سلام‌ و رحمت‌ خدا بر دلهای‌ منتظر مادران‌ و پدران‌ وهمسران‌ و فرزندانی‌ که‌ سالها چشم‌انتظار عزیزان‌ مفقودالاثر خود ماندند و ازآنان‌ خبر و نشان‌ نیافتند.
5 مهر 1369
 
در دیدار خانواده‏هاى معظّم اسرا و مفقودان جنگ تحمیلى
...من می‏دانم خانواده‏ای که عزیزی را مفقود دارد و از سرنوشت او بی‏خبر است، چه می‏کشد. برای مادران و پدران و همسران و فرزندان و خانواده‏ها، مراحل خیلی سختی است، ساعات و شب و روز دشواری است؛ اما اجر آن هم به همین اندازه بزرگ است...
...آن کسی که در راه خدا، سلامت خود یا سلامت عزیزش را از دست داده است، پیش آن‏که این رنج را ندارد، یکسان نیستند. آن کسی که عزیزش از او دور است و خبری از او ندارد، با دیگران یکسان نیست...
‏31 اردیبهشت 1376
 
یافتن پیکرهاى مطهر شهداى مفقودالاثر خدمت به روحیه ملى و عموم مردم است و کسانى که این کار مهم و سخت را دنبال مى‏کنند در واقع با خارج کردن پیکرهاى مطهر شهدا از غربت، به اضطراب و دلهره خانواده‏هاى معظم آنان پایان دهند و بدون تردید این عزیزان با کار طاقت فرساى خود خدمت ارزشمندى شهدا و خانواده‏هاى معظم آنان انجام مى‏دهند.
7 مهر 1376
 
بیانات در مراسم مشترک دانش‏آموختگى دانشجویان دانشگاههاى سه‏گانه‏ى‏ارتش جمهورى اسلامى ایران

آن انسانى که در راه دفاع از ملت و کشور و عدالت و حقیقت و ایستادگى در مقابل تجاوز و زورگویى و دست‏اندازىِ مراکز قدرت جهانى وارد میدان مى‏شود، براى ارزش مى‏جنگد. اگر هیچ کس هم او را نشناسد و گمنام بمیرد و گمنام بماند، در ملکوت آسمانها فرشتگان الهى او را با سرِ انگشت به هم نشان مى‏دهند؛ او نمى‏میرد: «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللَّه امواتا»؛ اینها را مرده مپندارید؛ اینها زندگان جاوید و منبع الهامند.
22 مهر 1388
 
پاسدار انقلاب اسلامی آگاهانه راه حسین (علیه السلام) را که ادامه راه انبیاء الهی است انتخاب می کند و در این راه، فروغ خون اصحاب حسین (علیه السلام) و شهیدان گلگون کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار می دهد.
 
شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.

 
ما فقه بـه معنـای واقعی کلمـه و قرآنی آن را در میدان جنگ آموخته ایم .
 
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند.
 
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.
 
همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشته اند، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن
سربلند بیرون آمده اند .
 
فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.
 
ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و با عظمتی است. این همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما به خاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود.
 
شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.
 
شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.
 
پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.
 
من اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهدای عزیز و جانبازان و اسراء و مفقودین درود می فرستم و اعلام می کنم که آنان در رتبه و شان معنوی، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند.
 
هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.
 
اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت "انقطاع الی الله" حاصل نمی شود.
 
فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود.
 
اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۷
ندا حقانی شمامی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام:


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه‌شنبه) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام با تأکید بر ضرورت تقوای مسئولان بویژه در «رسیدگی به امور مردم، رعایت بیت المال و اجتناب از اشرافیت» به بیان وظایف اساسی مسئولان سه قوه برای حل مشکلات اقتصادی و رونق تولید پرداختند و با اشاره به اقدامات خبیثانه امریکا برای «تغییر محاسبات و تسلیم شدن مسئولان» و نیز «فاصله گرفتن مردم از نظام» افزودند: گزینه قطعی ملت ایران در مواجهه با دشمن، مقاومت در همه زمینه هاست، چرا که مذاکره با دولت کنونی امریکا سمّ مضاعف است، البته جنگی نخواهد شد بلکه برخورد، برخورد اراده هاست و در این زمینه، اراده ملت ایران و نظام اسلامی قوی تر از دشمن است و به فضل الهی این بار هم پیروز خواهیم شد.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنانشان ماه رمضان را «ماه تقوا» و زمینه و بستری برای رواج پروا از خداوند متعال خواندند و گفتند: قرآن وعده داده است که تقوا موجب بصیرت، رستگاری، جلب رحمت و هدایت و ایجاد قدرت تشخیص حق از باطل خواهد شد و با وجود تقوا، هیچ بن‌بستی وجود نخواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنه‌ای جنبه دیگر تقوا از منظر قرآن کریم را «تقوای از غیر خدا» برشمردند و افزودند: معنای تقوای از غیر خدا این است که از هیچ قدرتی غیر از خدا نترسیم و زندگی و آینده خود را وابسته و به دست آنها ندانیم.
ایشان با یادآوری کلامی حکمت‌آمیز از امام راحل مبنی بر لزوم پرهیز از شهوات معنوی در ماه رمضان بویژه قدرت‌طلبی، خطاب به مسئولان تأکید کردند: گفتار، رفتار و تصمیم‌های ما مسئولان در سرنوشت مردم مؤثر است، بنابراین مسئولان بیش از همه به تقوا نیاز دارند، چرا که با بی‌تقوایی آنها، حقوق مردم به طرز جبران‌ناپذیری پایمال خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی، «تقوا و امانتداری» را جزو مهمترین شاخصها در سپردن امور و مسئولیتها دانستند و با تأکید بر لزوم مراقبت مسئولان در رعایت بیت‌المال، خویشتنداری در برابر طغیان نفس و پرهیز جدی از مال‌اندوزی و میل به اشرافیت، گفتند: سلوک پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) کاملاً بر خلاف دنیاطلبانی بود که به دنبال کسب قدرت برای رسیدن به شهوات نفسانی و مال و ثروت هستند و در جمهوری اسلامی نیز مسئولان موظفند با تمسک به سیره آن بزرگواران، از اسراف و زندگی اشرافی و تجملاتی پرهیز کنند.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان خود را با ورود به مباحث و مسائل اقتصادی کشور ادامه دادند و با اشاره به سخنان رئیس جمهور مبنی بر لزوم جدی تر شدن مدیریت ها و برنامه ریزی ها، گفتند: سخنان آقای رئیس جمهور، سخنان درستی است که باید انجام شود و انجام دادن آن هم به دست خود مسئولان و دولت است و راه هم در این زمینه باز است.
حضرت آیت الله خامنه ای مهمترین مسئله کشور را در شرایط کنونی «مسئله اقتصاد و مشکلات معیشتی و فشار بر مردم به‌ویژه طبقات ضعیف و متوسط» دانستند و افزودند: مشکلات اقتصادی و نداشتن برنامه اقتصادی علاوه بر اینکه به اعتبار هر کشوری لطمه وارد می کند، به دلیل آنکه مردم و طبقات ضعیف تحت فشار قرار می گیرند، زمینه ساز طمع دشمن نیز می شود.
ایشان با تأکید بر اینکه حل مسائل و مشکلات اقتصادی باید به‌طور جدی در دستور کار مسئولان قرار گیرد، خاطرنشان کردند: در زمینه مسائل اقتصادی موانع وجود دارد ولی هیچ بن بستی وجود ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسائل و مشکلات اقتصادی باعث شده است که دشمنان ما و در رأس آن امریکا به زعم خود تصور کنند، با تحریم های بی سابقه می توانند به ایران ضربه بزنند در حالی که فلز جمهوری اسلامی به همت مردم و مسئولان مستحکم است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه اقتصاد کشور از زیرساخت ها و ظرفیت های خوبی برخوردار است، گفتند: اقتصاد کشور از چند بیماری مزمن رنج می برد که اگر در شرایط تحریمی فعلی بتوان این بیماری‌ها را برطرف کرد، اقتصاد ایران حرکت جهشی خواهد کرد.
ایشان «وابستگی به نفت و خام فروشی»، «مداخلات غیر لازم دستگاههای حکومتی در مسائل اقتصادی و عدم اجرای مناسب سیاستهای اصل ۴۴» و «تخریب فضای کسب و کار و قوانین دست و پا گیر» را از جمله بیماریهای مزمن اقتصاد کشور برشمردند و افزودند: اصلاح ساختاری بودجه که قرار بود مجلس و دولت، در چهار ماهه اول امسال آن را انجام دهند و همچنین اصلاح نظام بانکی از دیگر کارهای مهم و اساسی است که باید انجام شوند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تحقق این امور زیربنایی و ساختاری نیازمند مدیریت شجاعانه، امیدوارانه، جهادی، همراه با اشراف میدانی بر مشکلات، عدم انفعال در برابر دشمن و شرطی نکردن اقتصاد به مسائل خارج از اختیار خودمان است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: متأسفانه در سالهای اخیر به‌طور مکرر، اقتصاد کشور به تصمیم های دیگران گره زده شد و بسیاری از کارها به تصمیم های امریکا موکول شد و در نتیجه سرمایه گذار و فعال اقتصادی نیز کارهای خود را موکول به این امور کرد.
ایشان یکی از راههای حل مشکلات اقتصادی را استفاده از ظرفیت وسیع مردمی کشور دانستند و با تأکید بر اینکه برخورد دولت با عوامل مخرب در بخشهای گوناگون اقتصادی بسیار ضروری است، افزودند: باید با قاچاق، دلالی ها، خریدهای خیانتکارانه‌ی ارزاق عمومی و احتکار، بدون هراس از جنجال ها، برخورد قاطع شود و همه باید از دولت در این عرصه حمایت کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در بیان چند کار و وظیفه اساسی که باید به عنوان تفکری عام مورد توجه و عمل سه قوه قرار گیرد، «رونق تولید» را کلید حل بسیاری از مشکلات خواندند و افزودند: در سایه عزم جهادی و به‌کارگیری جوانان متخصص، موانع رونق تولید قابل رفع است که اگر این هدف محقق شود، مسائلی نظیر اشتغال، کاهش تورم، رفاه مردم و صادرات، شتاب خوبی خواهد گرفت.
ایشان «اعتماد به جوانان» را راه حل اصلی برشمردند و خاطرنشان کردند: هر جا به نسل جوان اعتماد کردیم و حداقلِ امکانات را در اختیارش گذاشتیم، پیش رفتیم.
رهبر انقلاب تولیدات تحسین برانگیز نظامی از جمله موشک‌های نقطه زن بالستیک و کروز با برد ۲ هزار کیلومتر را نتیجه اعتماد به جوانان مؤمن، با انگیزه و خستگی ناپذیر خواندند و افزودند: در بحث غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم و تأمین نیازهای پزشکی هسته ای نیز وقتی کار را به جوانان محول کردیم، در میان ناباوری بسیاری، کار به این مهمی را به سرانجام رساندند، ضمن اینکه مشکل ترین بخش غنی سازی، رسیدن به ۲۰ درصد است و مراحل بعدی، آسانتر از این مرحله است.
ایشان پرسیدند: آیا اینگونه جوانان نمی توانند مشکلات صنایع را حل کنند و با یافتن حلقه های مفقوده بخش های مختلف، کارها را به سامان برسانند؟
رهبر انقلاب با ابراز تلخ کامی از شنیدن خبر تعطیلی برخی واحدهای تولیدی یا کشاورزی، وزارت صنایع را به تهیه فهرست موارد مورد نیاز واحدهای تولیدی (اعم از ماشین آلات، قطعات و مواد اولیه) و ارائه فراخوان برای رفع این نیازها توصیه مؤکد و خاطرنشان کردند: بسیاری از این موارد در داخل کشور قابل تأمین است.
حضرت آیت الله خامنه ای دومین کار و وظیفه اساسی دولت و دیگر قوا را «تلاش برنامه ریزی شده و بی وقفه برای خودکفایی بویژه در زمینه کشاورزی» برشمردند و افزودند: متأسفانه در مقطعی با این حرف که خرید محصولات از بیرون ارزان‌تر تمام می شود و تولید در داخل صرفه اقتصادی ندارد، روند خودکفایی دچار ضربه شد.
ایشان افزودند: البته ممکن است خرید برخی محصولات از جمله گندم از خارج به صرفه باشد، اما اگر جلوی واردات این محصول مهم را گرفتند چه کار خواهیم کرد؟ بنابراین باید با تلاش بیشتر به راه عاقلانه خودکفایی ادامه دهیم.
رهبر انقلاب خودکفایی در زمینه بنزین را مهم برشمردند و افزودند: پالایشگاه ستاره خلیج فارس که به همت سپاه احداث و راه اندازی شد، حدود یک‌سوم مصرف مسرفانه کنونی بنزین را تأمین می کند که بسیار مهم است.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این محور تأکید کردند: اقتدار و آبروی کشور در «خودکفایی» است و باید نیازهای مهم کشور را خودمان تولید و تأمین کنیم.
«سهولت کسب و کار» سومین مسئله ای بود که رهبر انقلاب به عنوان دستور کار عمومی قوا مطرح کردند و افزودند: «مقررات و قوانینِ بسیار و گاه متناقض» عملاً مانع رونق فضای کسب و کار شده است که باید خیلی جدی این مشکل دست و پا گیر را برطرف کرد.
رهبر انقلاب بخش کشاورزی را دارای اولویت خواندند و افزودند: این بخش، هم از جهت تأمین مواد غذایی و هم از جهت سهم اشتغال، بسیار مهم است و باید با احداث صنایع تبدیلی در روستاها و برطرف کردن مشکل فروش محصولات کشاورزی روستاییان، به آن توجه کامل کرد چرا که در پیشرفت و قدرت کشور بسیار مؤثر خواهد بود.
رهبر انقلاب نیروی انسانی کارآمد، جوان، پرانگیزه و خستگی ناپذیر را ثروتی عظیم و بی نظیر دانستند و افزودند: هزاران گروه تحقیقاتی در داخل و خارج از دانشگاهها وجود دارند که می‌توانند با ایده ها و فکرهای خوب و راهگشا، چرخه کارها در بخش صنایع و معادن و دیگر بخشها را روان سازی و مسائل زمین مانده را راه‌اندازی کنند.
ایشان فرصت جبران خسارات سیل را فرصت خوبی برای رونق بخشهای مختلف تولید خواندند و تأکید کردند: باید اعتبارات جبرانی مناطق سیل‌زده را به گونه ای برنامه ریزی و هدایت کرد که به رونق کارخانه ها بینجامد.
حضرت آیت الله خامنه ای مسکن سازی را از جمله رشته های کارآفرین خواندند و گفتند: از جمله غفلت های چند سال اخیر، بی توجهی به موضوع مسکن سازی بوده است.
ایشان افزودند: باید از فرصت ترمیم یا ساخت مسکن برای هموطنان سیل زده استفاده کرد و با کمک دستگاههای مختلف و بخش خصوصی حرکت عظیم اشتغال‌زا و تولید آفرین در بخش مسکن را بوجود آورد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان به موضوع تلاشها و اقدامات ضد ایرانی امریکا پرداختند و خاطرنشان کردند: در مواجهه با دشمن دو راه بیشتر وجود ندارد یا عقب‌نشینی ما و پیشروی متقابل آنها و یا مقاومت و ایستادگی که تجربه ما در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد هر جا در مقابل دشمن مقاومت کردیم، جواب گرفتیم.
ایشان مقاومت در عرصه اقتصادی را متفاوت از مقاومت در عرصه نظامی دانستند و افزودند: مقاومت در عرصه اقتصادی به معنای مستحکم کردن ساخت اقتصادی کشور است که لازمه آن هم برخورد جدی با مسائل و پیگیری امور است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه برای اصلاح امور نباید چشم به خارج دوخت، خاطرنشان کردند: چشم دوختن به بیگانه موجب ضربه به کشور می شود که نمونه آن را در برخورد اروپایی ها در قضیه برجام می بینیم.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ما با اروپایی ها، مشکل و دعوایی نداشتیم اما آنها به هیچیک از تعهدات خود عمل نکردند و نمی کنند و در عین حال مدام ادعا می کنند که ما به برجام پایبند هستیم.
ایشان با تأکید بر اینکه علاوه بر دولت، مردم نیز باید برای حل مسائل اقتصادی، نقش آفرینی کنند، گفتند: مردم با خرید محصولات داخلی و استمرار حمایت از کالای ایرانی، پرهیز از اسراف، توجه نکردن به شایعات در فضای مجازی و زیاده روی نکردن در خرید، می توانند به رونق تولید کمک کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنان خود، در تبیین طراحی امریکایی‌ها در شرایط فعلی گفتند: آنها تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا با فشارهای شدید اقتصادی، اولاً نظام محاسباتی مسئولان را به‌گونه‌ای تغییر دهند تا آنان مجبور به تسلیم شوند و ثانیاً مردم را در مقابل نظام قرار دهند.
ایشان با تأکید بر اینکه طراحی و محاسبه امریکا همانند محاسبات چهل سال گذشته غلط است و به نتیجه هم نخواهند رسید، افزودند: امریکایی‌ها این بار نیز قطعاً شکست خواهند خورد و در این موضوع تردیدی نیست.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: سردمداران امریکا به دلیل بغض و کینه ای که به جمهوری اسلامی ایران دارند، کور شده اند و نمی توانند درست محاسبه کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مخالفت بسیاری از صاحبنظران در امریکا با شیوه برخورد با ایران و گروههای مقاومت گفتند: مسئولان کنونی امریکا واقعاً درک درستی نسبت به مسائل گوناگون و همچنین جمهوری اسلامی ندارند.
ایشان با تأکید بر اینکه هیچکس نباید از هیبت ظاهری، تشرها و هیاهوهای امریکا بترسد، افزودند: ابرقدرتها معمولاً کار خود را با تشر و هیاهو پیش می برند و هرگونه جا زدن در مقابل این تهدیدها خطا است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: علاوه بر امریکا، از ثروت قارون های منطقه خلیج فارس نیز نباید ترسید زیرا هیچ غلطی نمی توانند بکنند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: امریکا در سال ۱۳۵۷ و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار قدرتمندتر از شرایط فعلی بود و کارتر رئیس جمهور آن زمان، هم عقل و هم قدرت بیشتری از رئیس جمهور کنونی امریکا داشت و محمدرضا پهلوی نیز به عنوان مأمور آنها بر همه امور مسلط و کاملاً تابع بود اما ملت ایران توانست با دست خالی همان امریکا را شکست دهد، ضمن آنکه جوانهای انقلابی امروز کمتر از سال ۵۷ نیستند و عمق اندیشه انقلابی آنها نیز بیشتر است.
ایشان با تأکید بر اینکه دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی بیشتر نشده بلکه نسبت به چهل سال گذشته، آشکارتر و صریح تر شده است افزودند: باید بدانیم، کسی که با صدای بلند تهدید می‌کند، قدرت و توانایی او به اندازه آن صدای بلند نیست.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: دولت فعلی امریکا علاوه بر دشمنی صریح تر با نظام اسلامی بیش از هر دولت دیگر این کشور، در خدمت مصالح رژیم صهیونیستی است و به عبارتی بسیاری از سیاستهای امریکا در دست صهیونیستها است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ادعا و جنجال مقامات فعلی امریکا از جمله رئیس جمهور این کشور مبنی بر اینکه سیاستهای ما موجب تغییر در ایران شده است، گفتند: بله، تغییر در ایران ایجاد شده اما این تغییر به این صورت بوده است که نفرت مردم از امریکا، ده برابر شده است.
ایشان «دست نیافتنی تر شدن منافع جمهوری اسلامی»، «افزایش همت جوانان» و «افزایش آمادگی نیروهای نظامی و امنیتی» را از دیگر تغییرات در ایران برشمردند و تأکید کردند: سخنان مقامات امریکایی نشانگر میزان دوری آنها از واقعیات و محاسبات اشتباه و غلط آنها است.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان مقام‌های امریکایی درباره ایران را نشان دهنده حماقت بالای آنها دانستند و افزودند: رئیس جمهور امریکا می گوید از وقتی که من آمده ام، هر جمعه در ایران راهپیمایی علیه نظام برگزار می شود باید به این فرد گفت، اولاً روز جمعه نیست بلکه شنبه است و ثانیاً تهران نیست بلکه پاریس است.
رهبر انقلاب با اشاره به مشکلات درونی و بزرگ امریکا در زمینه های اجتماعی و اقتصادی افزودند: این نکته البته غالباً مورد توجه قرار نمی گیرد اما مشکلات مهم اجتماعی و تناقض و آشفتگی در دولت امریکا، واقعیتی است که وضع ضعیف دشمن را نشان می دهد.
ایشان با استناد به گزارشهای رسمی مراکز دولتی امریکا، «وجود ۴۱ میلیون امریکایی دچار گرسنگی و ناامنی غذایی»، «نامشروع بودن چهل درصد نوزادان»، «وجود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار زندانی (که بالاترین میزان جهانی به نسبت جمعیت است)»، «بیشترین آمار مصرف مواد مخدر» و «وقوع ۳۱ درصد تیراندازیهای جمعی دنیا در امریکا» را از جمله واقعیات این کشور خواندند و افزودند: برخی ها، امریکا را خیلی بزرگ و پرهیبت و خطرناک جلوه ندهند البته نباید از دشمنیِ دشمن غفلت بشود اما حقیقت آن است که امریکا گرفتار مشکلات مختلف است.
ایشان افزودند: علاوه بر این گرفتاری های درونی، سیاستهای غلط امریکا از لحاظ سیاسی و امنیتی عموماً به ضرر این کشور تمام شده و در منطقه ما، اروپا و مواجهه با برخی قدرتهای آسیایی، آنها را دچار مشکلات بیشتر کرده است، ضمن اینکه روند هزینه های ۷ هزار میلیارد دلاری و بی نتیجه آنها در منطقه، همچنان ادامه دارد اگر چه دستشان در کیسه سعودی ها نیز هست.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به هشدار برخی صاحبنظران امریکایی مبنی بر اینکه فشار بر جمهوری اسلامی به جهش اقتصادی ایران منجر خواهد شد، گفتند: امریکا در مواجهه با ملت ایران و استحکام روزافزون نظام اسلامی قطعاً شکست خواهد خورد.
ایشان با اشاره به برخی که می گویند مذاکره با امریکا چه عیبی دارد، تأکید کردند: مذاکره با امریکا تا وقتی به تعبیر حضرت امام آدم نشده سمّ است ضمن اینکه مذاکره با دولت فعلی این کشور سمّ مضاعف است.
رهبر انقلاب در تبیین این واقعیت افزودند: معنای حقیقی مذاکره، معامله و بده بستان است و آنها دقیقاً در این معامله، دنبال نقاط قوت ایران هستند.
ایشان افزودند: می گویند بیایید درباره موشک مذاکره کنیم، معنای حقیقی این حرف این است که شما باید بُرد و دقت موشک هایتان را کم کنید تا اگر روزی شما را هدف قرار دادیم، نتوانید جواب بدهید. اما بدیهی است که کسی در ایران این حرف را نمی پذیرد؛ بنابراین همین سر و صداها ادامه خواهد یافت.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: این مسئله بحث دین و انقلاب نیست، بلکه هیچ ایرانی غیرتمند و با شعوری حاضر نیست با طرفی که می خواهد نقاط قوت کشور را از دست او درآورد، معامله کند.
ایشان در مثال دیگری در زمینه اهداف واقعی دشمن در بحث مذاکره افزودند: عمق راهبردی سیاسی و امنیتی برای هر کشوری مسئله ای حیاتی است، برای ما نیز عمق راهبردی در منطقه خیلی مهم است، آنها از این مسئله ناراحتند و می خواهند بر سر عمق راهبردی بسیار خوب ایران با آنها معامله کنیم؛ آیا کسی می پذیرد؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: براساس این واقعیات اصل مذاکره با امریکا حتی با کسی که آدم حسابی باشد غلط است و مذاکره با اینها که به هیچ چیز از جمله اخلاق و قانون و عرف بین المللی پایبند نیستند، مسخره است و مطلقاً معنا ندارد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته در عقلای ما کسی دنبال مذاکره نیست، مردم هم که دنبال مذاکره نیستند، فقط برخی گوشه کنار حرفی می زنند.
رهبر انقلاب با اشاره به نامه های رئیس جمهور قبلی امریکا به ایشان افزودند: اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیده تر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، می خواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرف ها و ابراز ارادت ها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنه‌گرها شتافت.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه امریکا مجبور به عقب نشینی در مقابل مقاومت ملت ایران خواهد شد افزودند: بحث مقاومت، بحث برخورد نظامی نیست و اینکه برخی در روزنامه یا فضای مجازی مسئله جنگ را مطرح می کنند، حرف بیخود و غلطی است.
ایشان تأکید کردند: بنا نیست جنگی انجام بگیرد و انجام هم نخواهد گرفت، چرا که ما ابتدا به ساکن هیچگاه دنبال جنگ نیستیم و آنها هم می دانند که جنگ به صرفه‌شان نیست.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان خاطرنشان کردند: رویارویی کنونی، برخورد اراده هاست و چون ما اراده ای قوی تر داریم و به خدا توکل می کنیم، ان‌شاءالله آینده خوبی در انتظار ملت است.
ایشان تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی، در پرتو ایستادگی، هوشیاری و اراده ملت و مدیریتها و تدابیر جدیدی که رئیس جمهور محترم اشاره کردند پیروز این میدان خواهد بود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای روحانی رئیس جمهور گفت: سال ۹۷ سال سختی برای مردم کشورمان بویژه از لحاظ فشار بر معیشت و زندگی مردم و کاهش درآمدهای دولت بود.
رئیس جمهور به افتتاح طرح های بزرگ در سال های گذشته از جمله افتتاح ۱۵ فاز پارس جنوبی اشاره کرد و گفت: در این مدت بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی که در خاورمیانه بی‌نظیر است، افتتاح شد که موجب تولید دو برابری و خودکفایی در تولید بنزین شد.
آقای روحانی از افتتاح بزرگترین طرح های مربوط به ارتباطات، راه و راه آهن و همچنین اتصال چهار استان به راه آهن سراسری خبر داد و با یادآوری بهبود تراز تجاری محصولات کشاورزی به بارش باران های بی سابقه اخیر اشاره کرد و گفت: علاوه بر افزایش خرید تضمینی گندم، افزایش تولید دانه های روغنی و خودکفایی در تولید گندم، در زمینه کشت گلخانه ای از ۸ هزار و ۸۰۰ هکتار به ۱۵ هزار هکتار رسیده ایم و در آینده به ۲۰ هزار هکتار خواهیم رسید.
آقای روحانی به افزایش سه تا پنج برابری پرداختی مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی اشاره کرد و افزود: در زلزله کرمانشاه در مدت ۱۴ ماه، سه و نیم میلیون متر مربع ساختمان سازی شده که این کاری بسیار بزرگ است.
رئیس جمهور با تاکید بر نیاز به وحدت و اتحاد در کشورگفت:کاری که ملت و مسئولان در ماجرای سیل انجام دادند بی نظیر بود و به وحدتی شبیه آنچه که در ماجرای سیل شاهد بودیم نیاز داریم چرا که آن اتحاد توانست یک تهدید را به یک فرصت بزرگ تبدیل کند.
آقای روحانی با بیان اینکه مردم در فشار هستند و باید به معیشت آنان توجه ویژه کرد، افزود:اگر بتوانیم در کالاهای وارداتی نظارت بیشتری کنیم می توانیم مشکلات مردم را در زمینه معیشت کمتر و بر تحریم غلبه کنیم. رئیس جمهور با بیان اینکه با متحد بودن می توانیم از معضلات عبور کنیم، معیار دوستی در درون نظام را اعتقاد و التزام به قانون اساسی برشمرد و افزود: اگر هر کسی به قانون اساسی پایبند باشد و همه ظرفیت های قانون اساسی بکار گرفته شود می توانیم از مشکلات عبور کنیم.
رئیس جمهور با اشاره به تصمیم آمریکا برای متوقف کردن صادرات نفت ایران و اخلال در صادرات غیرنفتی، و فشار روانی و تبلیغی، افزود: با ایثار و وحدت مردم و با سازماندهی، برنامه ریزی، مدیریت بهتر و هماهنگی بیشتر و تمرکز در اداره کشور می توانیم از این معضلات عبور کنیم.
رئیس جمهور با بیان اینکه اداره کشور بدون تغییر در ساختار بودجه و اقتصاد امکانپذیر نیست گفت: این کار تنها در اختیار دولت نیست، باید اختیارات متمرکز و درک مجلس و دولت از شرایط کشور و منطقه و جهان یکسان شود.
آقای روحانی با اشاره به اینکه می توانیم به جای درآمد نفتی درآمد غیرنفتی را جایگزین کنیم، گفت: آمریکایی ها با محاسبات اشتباه و غلط فکر می کردند ظرف چند ماه می توانند ملت بزرگ ایران را به زانو در آورند و تاریخ هایی را برای این موضوع تعیین کردند اماملت ایران با استقامت، ایستادگی و مقاومت روزها و ساعات زرینی را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خلق کرد.
وی با بیان اینکه ملت، رهبری، دولت و مجلس موجب ناکامی دشمن شدند ادامه داد: امروز هم دشمن در پی زور و تزویر است، صبح ناوگانش را می فرستدو شب شماره تلفن می دهد. البته ما شماره تلفن های زیادی از آنها داریم و هر تاریخی که آنها در آن روز جنایتی علیه ملت ایران انجام داده اند شماره تلفن واقعی آنهاست.
رئیس جمهور ادامه داد: اختلاف ما و شما در ظلم و تجاوز نسبت به ملتها و ملت ایران است، توبه کنید و برگردید، راه باز است شاید مردم ایران از ظلم و جنایت تاریخی شما بگذرند.
آقای روحانی با بیان اینکه دنیا به بردباری ملت ایران پی برده است، افزود: بعد از تخلف امریکا از توافق هسته ای به دوستانمان و اتحادیه اروپا که هر دو از ما مهلت خواسته بودند تا به وظایفشان عمل کنند به اندازه کافی فرصت دادیم.
رئیس جمهور با بیان اینکه امروز باید از مسیر حقوقی استفاده کنیم و این را دولت و شورای عالی امنیت و نظام با رهنمود رهبری آغاز کرده، گفت: این مسیری است که اقدام و اعلام کردیم.
وی افزود: برخی به اشتباه می گویند که ۶۰ روز مهلت دادیم تا ۶۰ روز دیگر عمل کنند در حالی که ما از روز ۱۸ اردیبهشت عمل کردیم و ۲ تعهد را کنار گذاشتیم و ۲ تعهد دیگر را نیز بعد از ۶۰ روز کنار خواهیم گذاشت.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه با مشارکت مردم، مدارا با یکدیگر و مقاومت می توانیم به پیروزی برسیم، گفت:امروز در یک آزمایش بزرگ الهی قرار گرفته ایم و بی تردید با ایستادگی و مقاومت از این مرحله عبور خواهیم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۲۰
ندا حقانی شمامی

جمهوری اسلامی با حمایت و پشتیبانی‌های مردمی، دفاعی ۸ ساله را اداره کرد و در تاریخ ایران به دستاورد بی‌سابقه‌ای نائل شد که بازگرداندن امنیت به مرزهای کشور در برابر تجاوزی سنگین و طولانی بود، چیزی که در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر سابقه نداشت.

دفاع مقدس

زمینه‌سازی هجوم

با پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت. بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود.

دنیای تقسیم شده به بلوک‏های شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی می‌کرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را - که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود - نمی‌داد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشورهای مرتجع عرب به دلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.

با پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت. بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود. دنیای تقسیم شده به بلوک‏های شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی می‌کرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را - که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود - نمی‌داد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشورهای مرتجع عرب به دلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.

این تحرکات، اگرچه در سال 1358 ضعیف بود؛ لیکن با آغاز سال 1359 با بروز حوادث مهمی چون قطع رابطه آمریکا با ایران، حمله ناموفق آمریکا در طبس و نیز دستگیری و اعدام آیت‌الله محمدباقر صدر شدت یافت. البته تجاوزات مرزی عراق در شش ماهه اول سال 1359 روند یکسانی نداشت، بلکه از زمان قطع رابطه امریکا با ایران تا آستانه کودتای نوژه روبه شدت گذاشت؛ در تیرماه 59، با فرارسیدن زمان اجرای کودتا و در هماهنگی با کودتاچیان، از شدت اقدامات مرزی عراق کاسته‌ شد اما پس از کشف کودتا مجدداً در مردادماه این تحرکات روند صعودی یافت. تجاوزات عراق در شهریور ماه فوق‌العاده تشدید شد و طی سه‌دهه اول، دوم‌ و سوم شهریورماه روند تصاعدی به‌خود گرفت. بدین گونه که در شهریور 1359 جنگ سرد عراق علیه ایران به جنگ گرم تبدیل شد و در 16/6/1359 منطقه خان لیلی به تصرف ارتش عراق درآمد. چند روز بعد، منطقه میمک و پس از آن، پاسگاه‌های رشیدیه، چیلات، بیات و نیز ارتفاع گیسکه به اشغال ارتش عراق درآمد.

به موازات عملیات منظم ارتش عراق در سرتاسر نقاط مرزی، دشمن به اقدامات دیگری از جمله توزیع سلاح بین عشایر خوزستان و عناصر ضدانقلاب در سراسر مرز دست زد. این اقدام تا حدی گسترده بود که در برخی شهرهای مرزی، از جمله در مناطق کردنشین، خرید و فروش سلاح کاری عادی شده بود و بعضاً بازار گرمی داشت. همچنین، عملیات‌های نامنظم که عموماً با حمایت عراق و گاهی به دست نیروهای عراقی انجام می‌شد، وضعیت استان‌های مرزی را ناآرام کرده بود و تلفات فراوانی را از مردم و نیروهای نظامی و انتظامی می‌گرفت. مین‌گذاری در جاده‌ها، بمب‌گذاری در معابر عمومی و مراکز اقتصادی، کمین به ستون‌های نظامی و خودروهای عمومی و شبیخون به مراکز مختلف، از جمله این اقدامات بود.

بخش دوم: سال اول جنگ: (31/6/1359 ـ 31/6/1360)
هجوم سراسری

جنگ رسمی و همه جانبه با تهاجم گسترده نیروی هوایی ارتش عراق در 31/6/1359 آغاز شد و سپس نیروی زمینی ارتش عراق از شمال قصرشیرین تا خرمشهر تجاوز سراسری خود را آغاز کرد.

استعداد ارتش عراق
سازمان نیروی زمینی:
- سپاه یکم: شامل 2 لشکر 11 و 7 پیاده؛
- سپاه دوم: شامل 5 لشکر 2 و 4 و 8 پیاده و 6 و 12 زرهی؛
- سپاه سوم: شامل 5 لشکر 3، 9 و 10 زرهی و 1 و 5 مکانیزه؛
- تیپ‌های مستقل (15 تیپ): شامل، 10 تیپ پیاده، 1 تیپ زرهی، 1 تیپ مکانیزه و 3 تیپ نیروی مخصوص.

تجهیزات نیروی زمینی؛
- 3530 تانک و نفربر، 900 قبضه توپ صحرایی.

سازمان نیروی هوایی:
- 9 پایگاه هوایی، 16 اسکادران، 300 فروند هواپیما، 80 فروند هلی‌کوپتر، 900 قبضه توپ ضدهوایی و چند تیپ موشکی زمین به هوا.

سازمان نیروی دریایی:
- 2 پایگاه دریایی بصره و ام‌القصر، 2 ناو تیپ دریایی و یگان‌های پیاده ساحلی.

نیروی انسانی:
- نیروی انسانی ارتش عراق 232000 تن شامل 202000 پرسنل زمینی، 25000 پرسنل هوایی و پدافند هوایی و 5000 پرسنل دریایی.

آغاز هجوم

تهاجم هوایی
عراق هجوم سراسری خود را در ساعت 14 روز 31/6/1359 با حملات هوایی آغاز کرد و ظرف چند ساعت 19 نقطه مهم، از جمله فرودگاه‌های کشور را مورد هدف قرار داد.
تهاجم زمینی
نیروی زمینی ارتش عراق از سه جبهه به خاک ایران تهاجم کرد:
جبهه جنوبی
- دو لشکر 3 زرهی و 11 پیاده به اضافه 2 تیپ نیروی مخصوص از محور شلمچه برای تصرف خرمشهر و آبادان.
- لشکر 5 مکانیزه از محور کوشک با هدف هجوم به اهواز.
- لشکر 9 زرهی از محور چزابه با هدف تصرف بستان و سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز.
- لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی به ترتیب از محور فکه و محور عین‌خوش به سمت شوش، دزفول و دهلران.
جبهه میانی
- لشکر 2 پیاده کوهستانی برای تصرف مهران.
- لشکر 12 زرهی برای تصرف سومار و نفت شهر.
- لشکرهای 4 و 8 پیاده کوهستانی و لشکر 6 زرهی برای تصرف قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلان غرب.
جبهه شمالی
- لشکر 7 پیاده برای تصرف نوسود و ارتفاعات مرزی مریوان.
عراق توان قابل توجهی را برای تأمین اهدافش در خوزستان به کار گرفت. در روز اول جنگ 100% توان مکانیزه و 40% توان زرهی‌اش را در خوزستان به کار برد و پس از توقف در جبهه میانی، توان زرهی خود در جبهه جنوبی را به دو برابر افزایش داد و 80% از قدرت زرهی‌اش را در خوزستان متمرکز کرد. ضمن آنکه یک لشکر پیاده را برای کمک تیپ‌های نیروی مخصوص راهی جنوب کرد.

مقاومت

جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از 19 ماه از آغاز انقلاب اسلامی نگذشته بود، نظام جمهوری اسلامی تثبیت نشده بود و در گوشه و کنار کشور حوادث مختلفی رخ می‌داد. سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی به همراه نیروهای مردمی مأموریت تأمین امنیت در داخل کشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا انطباق با وضعیت جدید و انقلابی فاصله بسیار داشت.
در همین حال بحران مناطق کردنشین، تمام توان آزاد سپاه و نیز درصدی از توان موجود ارتش را درگیر کرده بود. تحلیل فرماندهان نظامی مبنی بر عدم احتمال هجوم سراسری ارتش عراق، موجب بی‌توجهی به پدافند جبهه میانی و جبهه جنوبی شده بود. لذا هنگام هجوم سراسری عراق، نیروی خودی به‌طور کامل غافل‌گیر شد. به عبارت دیگر، درک نیروهای انقلابی از ماهیت دشمن و قریب‌الوقوع دانستن حمله سراسری عراق، تا زمان اشغال منطقه خان لیلی، هرگز مورد تأیید فرماندهان عالی نظامی کشور قرار نگرفت و از آن تاریخ به بعد نیز بسیج تجهیزات و یگان‌ها به کندی انجام شد. طوری که اولین یگان‌های کمکی، 2گردان از لشکر 21 حمزه بود که چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملیاتی رسید و بقیه یگان‌ها نیز پس از آنکه پیشروی دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملیاتی شدند. به عبارت دیگر در بُعد استراتژی، به علت عدم تشخیص تلاش اصلی دشمن و در بُعد تاکتیک با تدبیر "دادن زمین به منظور گرفتن زمان" از سوی بنی‌صدر، زمین‌های ارزشمندی از دست رفت.

در هر دو جبهه جنوبی و میانی اوضاع به شدت نامناسب بود. نیروی اندکی در برابر 10 لشکر عراق آرایش داشتند. تنها چیزی که می‌توانست توازن را به نفع خودی برگرداند، استفاده از توان و روحیه انقلابی بود، یعنی همان چیزی که دشمن روی آن حسابی بازنکرده بود و از قضا فرماندهان عالی نظامی نیز به علت نوع اندیشه خود، کارایی نیروی انقلابی را نشناخته و به آن میدان نمی‌دادند. در عین حال این نیرو به دلیل ویژگی خود، در همان روزهای اول جنگ متناسب با وضعیت جدید ظهور کرد و در گلوگاه‌ها در برابر ارتش عراق ایستاد و در نقاطی چون خسروی، باباهادی، فکه، گیلان‌غرب، شمال اهواز، سوسنگرد، آبادان و از همه مهمتر خرمشهر حماسه آفرید، و با مقاومت جانانه خود مسیر جنگ را تغییر داد.

به این ترتیب دیری نپایید که با تشکیل هسته‌های مقاومت، متشکل از مردم و نیروهای مسلح انقلابی اعم از سپاه و عناصری از ارتش، حرکت ماشین جنگی عراق سد شد. ارتش دشمن برای تصرف سرزمین‌های گسترده‌ای چون غرب شوش و دزفول، شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنین کوهستان‌های جبهه‌های میانی با مشکل چندانی مواجه نگردید، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدی مواجه شد و نتوانست اهداف خود را کامل کند.

گیلان‌غرب در ششم مهر 1359 شاهد مقابله شیرمردان هوانیروز ارتش به فرماندهی شهید شیرودی، در تکمیل قیام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را مردم و سپاه متلاشی کردند و عقبه آن را هوانیروز منهدم کرد و بدین ترتیب دشمن از شهر بیرون رانده شد.

اهواز در آستانه سقوط قرار گرفته بود. دشمن در 8/7/1359 به چندکیلومتری اهواز رسیده بود که با هشدار امام و شبیخون پاسداران اهواز به فرماندهی شهید "غیوراصلی" قوای دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجات‌یافت.

سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط کرد. دشمن با استفاده از عدم حضور نیروهای خودی، در ششم مهر 1359 وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداری آن را به عناصر خلق عرب واگذار کرد، اما 4 روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاریخ 24 آبان 1359 ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره کرد و از جنوب و غرب داخل شهر نفوذ کرد لیکن به دلیل مقاومت عده‌ای از نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری، نتوانست شهر را اشغال کند. در عین حال دشمن 48 ساعت کوشید تا محاصره شهر را کامل و آن را تصرف کند. مقاومت 48 ساعته مدافعان سوسنگرد با حمله‌ای که نیروهای خارج از شهر طرح‌ریزی و اجرا کردند، به نتیجه رسید، محاصره شکسته شد و دشمن مجبور به عقب‌نشینی گردید.

در خرمشهر حماسه بزرگی آفریده شد. دشمن که از شلمچه تا پل‌نو را ظرف 4 روز طی کرده بود، نتوانست از پل‌نو تا پل خرمشهر - آبادان را در کمتر از 31 روز طی کند و با تلفات فراوان به این پل دست یافت. بدین‌ترتیب مقاومت 35روزه نیروهای مردمی تا چهارم آبان 1359 در دروازه ها و کوچه‌های خرمشهر چندین یگان دشمن را منهدم کرد. در این مدت مناطقی چون پاسگاه دوربند، پل‌نو، پلیس‌راه، صد دستگاه، ساختمان‌های پیش‌ساخته، کوی طالقانی، کشتارگاه، میدان راه‌آهن، گمرک و بندر، خیابان چهل‌متری و فرمانداری نقاط مقاومت شناخته می‌شد و مسجدجامع شهر مرکز فرماندهی و سمبل مقاومت بود.

آبادان هیچ‌گاه به دست دشمن نیفتاد. دشمن تا آستانه شهر نفوذ کرده بود. چیزی نمانده بود که محاصره کامل شود و شهر سقوط کند. لیکن حضور ناگهانی نیروهای مسلح انقلابی، دشمن را در جنوب بهمن‌شیر تارومار کرد و آنها را به شمال این رودخانه راند تا محاصره 330 درجه‌ای آبادان به 270 درجه کاهش یابد.

با انسجام، گسترش و قوت روزافزون مقاومت‌های مردمی و نیروهای مسلح انقلابی که با کندی حرکت دشمن و بروز ضعف‌های ارتش عراق و تضعیف روحیه سربازان عراقی همزمان بود، نیروهای مدافع جمهوری اسلامی به تدریج با کسب توانایی اجرای عملیات‌های ایذایی، شبیخون و محدود، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب کنند. به این ترتیب ارتش عراق قبل از دستیابی کامل به اهداف خود، مجبور به توقف شد و مقاومت نیروهای ایران که روزبه‌روز از قدرت بیشتری برخوردار می‌شد، پدافند ناقصی را به دشمن تحمیل کرد.

کسب اعتماد به نفس

هجوم عراق به کشور انقلابی و اسلامی ایران با این فرض طرح‌ریزی شده بود که ارتش نظام جدید، فاقد توان لازم است. اگرچه این فرض صحت داشت، لیکن دشمن بدون شناخت صحیح از انقلاب اسلامی، انرژی متراکم و استعداد عظیم آن را برای حل مشکلات و بحران‌های گوناگون از جمله وضعیت جنگی، باور نداشت. این در حالی بود که عناصر انقلابی نیز از توان نهفته خود تصویر روشنی نداشتند. به همین جهت روزهای اول جنگ با ابتکار دشمن و انفعال خودی آغاز شد. اما استعدادهای نهفته در انقلاب به تدریج بروز کرد و نیروی مسلح جدیدی را متولد ساخت که نه تنها خلأ ناشی از فروپاشی ارتش شاهنشاهی را پوشش می‌داد، بلکه عامل تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ گردید. این استعداد شکل‌گیری سیستم نظامی منبعث از انقلاب - که به مرور در سپاه پاسداران متجلی می‌شد - هرچند که از همان روزهای اول جنگ بروز یافت، لیکن تا رسیدن به مرحله بلوغ کامل، زمان قابل توجهی بر آن گذشت. در ابتدا، سازمان نظامی جدید نه‌تنها برای دشمن ناشناخته بود و نیروهای انقلابی نیز پیش‌بینی روشنی از آینده آن نداشتند، بلکه برخی عوامل داخلی نیز به علت باورهای غیرانقلابی و بعضاً ضدانقلابی، از تسریع در روند شکل‌گیری سازمان جدید جلوگیری می‌کردند.

در آغاز جنگ اشخاصی در رأس امور نظامی قرار داشتند که اولاً فاقد بینش انقلابی بودند. ثانیاً به دلیل کوچک انگاشتن ارتش عراق، نابرابری مقدورات خود در برابر دشمن را باور نداشتند. ثالثاً شیوه‌‌های پدافندی طراحی شده در رژیم گذشته را برای مقابله با ارتش عراق کافی می‌انگاشتند. آنها با همین بینش سه عملیات بزرگ را طرح‌ریزی کردند؛ لیکن هر سه عملیات به شکست انجامید. متأسفانه این شکست‌ها هیچ تأثیر مثبتی بر بینش آنان نگذاشت. فرماندهی کل قوا (بنی‌صدر) که راه حل نظامی را مسدود شده می‌دید، به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. وی که تنها عامل آغاز جنگ را، احساس خطر غرب از انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینیره تصور می‌کرد، در صدد برآمد رهبری امام را تضعیف کند و با کودتای خزنده علیه خط امام، اوضاع را در داخل کشور به دست گیرد تا زمینه را برای سازش با غرب فراهم کرده و با زد و بندهای پشت پرده، برای پایان دادن به جنگ راهی بیاید.
به موازات بحرانی شدن اوضاع داخلی ایران، مواضع سیاسی عراق نیز تغییر می‌کرد؛ به طوری که شعار مذاکره برای پایان جنگ را کنار گذاشت و آشکارا خواستار تجزیه ایران شد. در حالی که بنی‌صدر با حادثه 14 اسفند حرکت جدیدی را آغاز کرده بود و می‌رفت با دامن زدن به بحران داخلی، اوضاع را به نفع جناح خود سوق دهد، تلاش امامره در خنثی کردن توطئه‌های او و ایجاد جو آرامش تأثیر زیادی داشت.

بنی‌صدر و حامیانش گمان نمی‌کردند، ابتکار عمل در دست امام باشد. در این موقعیت و در حالی که چنین القا می‌شد که حذف بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا میسر نیست و ارتش از بنی‌صدر حمایت خواهد کرد، امام خمینی بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و این امر موقتاً به تیمسار (شهید) فلاحی سپرده شد. ارتش نیز به رغم همه القائات سوء، پایبندی خود را به امام و نظام نشان داد.

در عین حال، دشمن همچنان در فضای ذهنی خود سیر می‌کرد و به تحولات بعدی دل بسته بود. حوادثی که بعد از رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت بنی‌صدر و برکناری وی از ریاست جمهوری به وقوع پیوست، همچون حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در نخستین روز برکناری بنی‌صدر در 30/3/1360، حادثه هفتم تیر که طی آن 72 نفر از مسئولان نظام و نمایندگان مجلس به شهادت رسیدند، ترورهای پی‌درپی مسئولان و قشر وسیعی از مردم و انفجار مقر نخست‌وزیری که به شهادت رئیس‌جمهور (رجایی) و نخست‌وزیر (باهنر) در 8/6/1360 منجر گردید، عراق را به تغییر و تحول احتمالی در ایران و پیروزی جناح متحد (بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق) امیدوار می‌کرد.

این امید کاذب مانع از آن شد که عراق استحکام نظام اسلامی و قدرت رهبری امامره در موقعیت‌های بحرانی را درک کند، لذا به رغم موفقیت امامره در کنترل بحران و جلوگیری از فرعی شدن مسئله جنگ و نیز تولد نیروی جدید که همزمان با عزل بنی‌صدر، بلوغ خود را در عملیات "فرمانده کل قوا" به نمایش گذاشته بود، دشمن همچنان غافل بود و زمینه‌های اساسی در جنگ را درک نمی‌کرد. از سوی دیگر، نیرویی که از دل انقلاب برخاسته بود و در عین حال هنوز به خودباوری نظامی نرسیده بود، به تدریج درمی‌یافت که گره جنگ تنها به دست نیروهای انقلابی باز می‌شود. به همین منظور، در حالی که در شهرهای بزرگ روزهای بحرانی و سختی سپری می‌شد، فرماندهان عملیاتی سپاه همچون شهید حسن باقری، برای پایه‌ریزی استراتژی جدید، با تفکر و موشکافی، تجارب به‌دست آمده در صحنه عمل را مرور می‌کردند.

بخش سوم: سال دوم جنگ (31/6/1360 ـ 31/6/1361)
آزادسازی مناطق اشغالی

نیروهای مسلح انقلابی متشکل از نیرو‌های مردمی، سپاه و عناصر انقلابی ارتش که با حضور در میدان‌های درگیری و مقاومت و کسب پیروزی‌های متعدد همچون شکستن محاصره اهواز، آزادسازی سوسنگرد و بیرون راندن ارتش عراق از گیلان‌غرب و آبادان رشد کرده و اندیشه نوین نظامی را در نبرد ارتفاعات بازی‌دراز، تپه‌های الله‌اکبر و جنوب دارخوین به اجرا درآورده بودند، چهار ماه پس از رفع مهم‌ترین مانع داخلی (عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا) به مرحله بلوغ رسیدند. طوری که ظرف کمتر از یک‌سال،در چهار عملیات بزرگ ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس، 57% از سرزمین‌هایی که در ماه‌های اول جنگ به اشغال دشمن درآمده بود، با قوه قهریه نیروهای انقلابی آزاد شد. مضافاً اینکه رعب ناشی از قدرت‌نمایی نیروهای ایران، دشمن را وادار کرد تا بخش دیگری از مناطق اشغالی را تخلیه کند.

به این ترتیب، در پایان چهار عملیات بزرگ از مجموع 13600 کیلومترمربع که در آغاز سال دوم جنگ تحت اشغال دشمن باقی مانده بود، 8600 کیلومترمربع آزاد و 2500 کیلومترمربع تخلیه گردید و 2500 کیلومترمربع دیگر - که عمدتاً شامل ارتفاعات و مناطق مهم مرزی و نیز شهرهای مهران و نفت‌شهر بود - همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.

در این دوره که با عملیات ثامن‌الائمه(ع) شروع گردید، تحول فوق‌العاده‌ای در جنگ ایجاد شد. استراتژی جدیدی تبیین شد و امکان اقدام مشترک سپاه و ارتش میسر گردید. در استراتژی جدید برای هر یک از دو سازمان مذکور، جایگاه متناسب با کارایی، امکانات و توانشان تعریف شد و با موفقیت به اجرا درآمد. همچنین، گسترش سازمان رزم نیروهای سپاه پاسداران و تکامل آنها از رده گردان تا رده لشکر در این دوره میسر شد.

نیروهای سپاه که طی 19 ماه قبل از آغاز جنگ تنها جنگ نامنظم را تجربه کرده بودند، نیروهای سبک‌بالی بودند که تنها به ادوات سبک مجهز می‌شدند. با شروع جنگ گردان‌های مستقل منظم تشکیل شد و سپس با گردان‌های دیگر ترکیب شده و تیپ‌های مستقل را تشکیل دادند. بعد از چندی، با افزایش استعداد تیپ‌ها، لشکرها تشکیل شدند.
در کنار گسترش سازمان، با غنایم به‌دست آمده از دشمن، رسته‌های توپخانه و زرهی ایجاد شد. در این دوره سپاه یگان زرهی خود را با تنها تانکی که در عملیات فرماندهی کل قوا به غنیمت گرفت، تأسیس کرد و این یگان با تنها تانک خود در عملیات ثامن‌الائمه(ع) شرکت کرد. این روند به سرعت پیش رفت تا اینکه در عملیات فتح‌المبین، تیپ‌های اصلی سپاه همچون تیپ 8 نجف‌اشرف، تیپ 14 امام‌حسین(ع) و تیپ 25 کربلا هر کدام یک گردان زرهی در اختیار داشتند.

گسترش سازمان سپاه از زاویه دیگری نیز قابل توجه است. تمایل نیروهای مردمی به حضور در جنگ ایجاب می‌کرد تا سازمان مناسبی، جذب و به کارگیری آنان را عهده‌دار شود. مسلماً بافت فرهنگی این سازمان باید با نیروهای مردمی متناسب باشد. لذا سپاه که برخاسته از انقلاب و بطن مردم بود، مرکز جذب نیروهای مردمی شد. با روی آوردن مردم به سوی جبهه‌ها و سازمان‌دهی آنان توسط سپاه، سازمان رزم سپاه رو به گسترش گذاشت. با توسعه سازمان سپاه، امکان به‌کارگیری گسترده نیروهای انقلاب فراهم شد و متناسب با گسترش سازمان، آهنگ رشد نیروهای سپاه رو به فزونی نهاد و از عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا عملیات بیت‌المقدس از 5 هزار به 60 هزار نفر صعود کرد. طوری که در عملیات ثامن‌الائمه 16 گردان، در عملیات طریق‌القدس 23 گردان، در عملیات فتح‌المبین 100 گردان و در عملیات بیت‌المقدس 112 گردان پاسدار و بسیجی وارد صحنه درگیری شدند.

پیروزی نیروهای ایران در صحنه‌های نبرد، نه تنها در داخل نتایج مهم و بازتاب وسیعی داشت و نیز نه تنها جبهه عراق را به‌ شدت متأثر کرد، بلکه در منطقه خاورمیانه نیز تأثیرات مهمی بر جای گذاشت. غرب که همواره می‌کوشید اسرائیل را به عنوان قدرت بلامنازع خاورمیانه معرفی نماید، با پیروزی پیاپی نیروهای ایران، در مورد ادامه امنیت اسرائیل نگران شد. به عبارت دیگر، کسب برتری در جنگ نه تنها توازن قدرت را به نفع خودی تغییر داد، بلکه قدرت اسرائیل را تضعیف کرد. لذا اسرائیل برای جبران، هجوم به لبنان را طراحی کرد و آن کشور را مورد حمله زمینی قرار داد تا با نمایش قدرت ارتش خود، بازتاب پیروزی نیروهای ایران را کمرنگ نماید و یکی از نقاط انقلاب‌خیز خاورمیانه را که تصور می‌رفت از ایران الگوپذیر باشد، سرکوب کند. در پی این حادثه، بخشی از نیروهای سپاه به فرماندهی احمد متوسلیان به سـوریه اعزام شدند تا در صـورت نیـاز آمـاده مقابلـه با ارتــش اسرائیل شوند، لیکن با هدایت امام و تأکید بر این مسئله که "راه قدس از کربلا می‌گذرد"، تنبیه متجاوز همچنان در رأس مسائل قرار گرفت و به جز اندکی از پاسداران، بقیه برای اجرای عملیات رمضان به ایران بازگشتند. در عین حال حضور سپاه در آن منطقه سبب راه‌اندازی تشکیلات نظامی حزب‌الله لبنان شد که نتایج آن بعداً آشکار گردید.

پشتیبانی دشمن در داخل

حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق که از سه ماهه آخر سال اول جنگ آغاز شده بود و شهادت و ترور بسیاری از مسئولان و مردم عادی و بی‌دفاع را در پی داشت، در سال دوم جنگ با تحرکات وسیع سازمان مجاهدین خلق در 5/7/1360 آغاز شد. هواپیمای فرماندهان عملیات ثامن‌الائمه(ع) ساقط شد و رئیس حزب جمهوری اسلامی خراسان - شهید هاشمی نژاد - نیز به شهادت رسید. سپس، چهار شخصیت بزرگ روحانی (شهیدان مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی) شهید شدند.
در این دوران، جو داخل کشور همچنان ناامن بود. سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه‌های جنگ، ماموریت مقابله با منافقین و بازگرداندن امنیت به شهرها را نیز به عهده داشت. در اجرای این مأموریت تشکیلات سازمان مجاهدین خلق شناسایی و تعداد زیادی از آنها دستگیر شدند.

در بهمن1360 طی یک اقدام بسیار مهم، نیروهای سپاه مرکزیت سازمان مجاهدین خلق را -که پس از فرار مسعود رجوی به فرانسه، به موسی خیابانی (فرد دوم سازمان) و اشرف ربیعی (همسر رجوی) واگذار شده بود- منهدم کرد.
بعد از موسی خیابانی، تقی زرکش ماموریت تشکیلات داخل کشور سازمان مجاهدین خلق را به عهده گرفت. در فروردین 1361 نیز، در اقدامی مشابه، خانه تیمی مرکزیت جدید شناسایی شد و طی عملیاتی منهدم گردید. بعد از این حادثه، سازمان مجاهدین خلق که از امنیت لازم برخوردار نبود، تشکیلات خود را به خارج از کشور منتقل کرد و تنها تیم‌های عملیاتی خود را در کشور باقی گذاشت که آنان نیز کاری از پیش نبردند و به مرور منهدم و یا متواری گشتند.

مسئله مهم دیگری که در سال دوم به وقوع پیوست حادثه آمل بود. یک گروه مائوئیستی موسوم به "اتحادیه کمونیست‌ها" به تصور آنکه پایگاه مردمی دارد، در بهمن 1360 در آمل، خود را "سربداران" خواند و با تعدادی کادر متوهم، یک درگیری مسلحانه در شهر آمل به راه انداخت. این اقدام به وسیله سپاه و حمایت مردم به سرعت سرکوب شد.

بخش چهارم: سال سوم جنگ (31/6/1361 ـ 31/6/1362)
تعقیب متجاوز

هرچند تا پایان دوره آزادسازی 85% از مناطق تحت اشغال دشمن آزاد شده بود، لیکن نزدیک به نیمی از مرز مشترک همچون ارتفاعات مهم مرزی قصرشیرین تا چزابه و نیز طلائیه، کوشک و شلمچه و دو شهر مهران و نفت‌شهر همچنان در اشغال دشمن قرار داشت ضمن اینکه قصرشیرین و سومار زیر دید و تیر دشمن بود. به عبارت دیگر 2500 کیلومترمربع از سرزمین ایران در اشغال دشمن باقی مانده بود و هیچ تضمینی برای عقب‏نشینی کامل عراق وجود نداشت. در این حال محافل سیاسی بین‏المللی در مورد اعاده حقوق جمهوری اسلامی هیچ واکنشی نشان نمی‏دادند. به این ترتیب ادامه اشغال سرزمین‏های اسلامی، ارتش شکست خورده عراق را در موقعیت برتر نگه می‏داشت، لذا چاره‏ای جز ادامه جنگ و تعقیب متجاوز نبود. در سال سوم جنگ به موازات تلاش برای آزادسازی شهرهای سومار و مهران و برخی ارتفاعات مرزی، تعقیب متجاوز نیز در دستور کار قوای خودی قرار داشت.
از نکات مهم سال سوم جنگ، تحول در سازمان رزم سپاه بود. منحنی جذب نیروهای مردمی، که از عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا عملیات بیت‌المقدس رشد فوق‌العاده‌ای را نشان می‌داد، از عملیات بیت‌المقدس تا عملیات رمضان ثابت ماند. فرماندهان سپاه پاسداران که علت این وضعیت را محدودیت سازمان رزم خودی می‌دانستند، درصدد گسترش آن برآمدند. بر همین اساس، بعد از عملیات رمضان، سازمان رزم سپاه تغییرات کلی یافت. در عملیات والفجر مقدماتی سازمان رزم جدید به طور کامل وارد صحنه نبرد شد، لیکن عدم موفقیت عملیات، سپاه را به این نتیجه رساند که رشد کمی سازمان سریع‌تر از رشد کیفی آن بوده است؛ لذا پس از عملیات مزبور سازمان رزم سپاه مجدداً اصلاح شد.

عدم موفقیت در عملیات رمضان - که با هدف تعقیب متجاوز در منطقه شلمچه به اجرا درآمد - اتحاد نظر مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی کشور در زمینه ادامة جنگ بعد از عملیات بیت‌المقدس را به اختلاف نظر در این باره تبدیل کرد. از آن پس سیاستمداران تنها با انگیزه کسب یک پیروزی نظامی بزرگ به منظور کسب امتیازات سیاسی، با ادامه جنگ موافق بودند؛ اما نظامی‏ها با هدف کسب پیروزی مطلق نظامی به ادامه جنگ می‏اندیشیدند. این مسئله نوعی دوگانگی به وجود آورد. این دوگانگی از سال سوم جنگ آثار مثبت و منفی خود را نشان داد. میل به پایان جنگ با کسب یک پیروزی بزرگ، زمینه‌ساز آغاز تلاش دیپلماتیک در جنگ شد.

این حرکت هرچند محدود بود، ولی در سال‌های بعد آثار خود را بر جای گذاشت. ‌این دیدگاه سبب شده بود که مدت جنگ کوتاه فرض شود؛ لذا از به‌کارگیری کل امکانات کشور برای جنگ صرف نظر می‌شد و نبردها صرفاً با اتکا به مقدورات نظامی موجود و استفاده محدود از امکانات دولتی و حمایت‌های مردمی، پشتیبانی می‌گردید. این در حالی بود که در اردوی دشمن نه تنها امکانات عراق به طور متمرکز به جنگ اختصاص یافته بود، بلکه حمایت مالی کشورهای مرتجع عرب نیز سبب تقویت روزافزون ارتش عراق شده بود. به عبارت دیگر، پس از عملیات بیت‌المقدس، عراق جنگ را به عنوان مسئله اصلی خود تلقی می‌کرد حال آنکه در اردوی خودی به چشم موقت به آن نگریسته می‌شد. مضافاً اینکه استراتژی بزرگ کشور، استراتژی نظامی نبود؛ بلکه صبغه دیپلماسی داشت و هدایت جنگ با هدف دستیابی به صلحی شرافتمندانه دنبال می‏شد.

بخش پنجم: سال چهارم جنگ (31/6/1362 ـ 31/6/1363)
تحول غیر آشکار در جنگ

بعد از مسدود شدن راه پیشروی به سوی بصره در عملیات رمضان و نیز بی‌نتیجه بودن محور انتخاب شده به سمت العماره در عملیات والفجر مقدماتی، تلاش برای انتخاب زمین مناسب برای عملیات بعدی آغاز شد. حضور در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی این نتیجه را در پی داشت که طراحان سپاه به اهمیت منطقه هورالعظیم پی ببرند، لذا پس از این عملیات، شناسایی‌ها در هور آغاز شد. این اقدام که ابتکار جدیدی در جنگ محسوب می‌شد، می‌بایست در نهایت اختفا و پوشش انجام شود. همچنین به موازات شروع شناسایی منطقه، سپاه اولین گام خود را برای تشکیل سازمان رزم آبی - خاکی برداشت. این اقدام با تشکیل قرارگاه نوح نبی(ع) شکل گرفت. رعایت مسائل حفاظتی ایجاب می‌کرد که قرارگاه مزبور نیز تحت پوشش عمل کند. به این ترتیب فعالیت‏های شناسایی، ایجاد تحولات لازم در سازمان و نیز تهیه تجهیزات آبی - خاکی یک سال به طول انجامید و در نهایت، عملیات "خیبر" آغاز شد. در این عملیات اگرچه بیش از 40% از اهداف موردنظر تأمین نشد، لیکن این نتیجه بسیار مهم را در پی داشت که نیروهای خودی قادرند از نقاط پیش‏بینی نشده، به عمق مواضع دشمن نفوذ کنند. این مهم حاکی از آن بود که هرگونه برنامه‏ریزی دشمن برای ناکام گذاردن ایران برای دست‏یابی به اهدافش در جنگ، نامطمئن خواهد بود. بر این اساس، می‏توان گفت که سال چهارم جنگ، سال تزلزل اساسی در افکار طراحان نظامی دشمن است.

از دیگر وقایع مهم این سال، متلاشی شدن حزب توده ایران و انفجار مقر تفنگداران امریکایی در لبنان بود. دستگیری سران حزب توده ایران - که مورد حمایت علنی شوروی بودند - در وضعیتی که ایران در جنگ به سر می‌برد، حکایت از قدرت نظام اسلامی و پایبندی آن به سیاست "نه‌شرقی، نه‌غربی" داشت. مضافاً اینکه با دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا افضلی) و نیز فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی ارتش (سرهنگ عطاریان) - که هر دو از عناصر حزب توده بوده و برای شوروی جاسوسی می‌کردند - تلاش خصمانه ابرقدرت شرق علیه جمهوری اسلامی نیز بیشتر نمایان شد.

همچنین، انفجار مقر تفنگداران امریکا، فرانسه و اسرائیل در لبنان به دست جنبش حزب‌الله لبنان که به خروج نیروهای مزبور از بیروت انجامید، حکایت از قدرت انقلاب اسلامی در منطقه داشت. اقدام بزرگ حزب‌الله لبنان در بیرون راندن نظامیان فرانسوی، آمریکایی و اسرائیلی از بیروت، آثار شکننده عملیات خیبر بر عراق و حامیانش، اعزام بزرگ نیروهای بسیج در طرح "لبیک یا خمینی" و انهدام حزب توده در داخل کشور، پیروزی بزرگی بود که واکنش دشمنان جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت.
سفر ریچارد مورفی، معاون وزارت امورخارجه امریکا به عراق و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، سکوت مجامع جهانی در مورد عملیات گسترده شیمیایی ارتش عراق در عملیات خیبر، تشدید تحریم‌های اقتصادی و ممانعت از ارسال هرگونه تجهیزات نظامی به ایران، تجهیز عراق به هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی برای حمله به نفت‌کش‌های ایران و جلوگیری از صدور نفت، از جمله اقدامات دشمنان برای مقابله با ایران اسلامی بود. در عین حال، سفر نخست‌وزیر ترکیه (اوزال) به ایران و گشودن باب مذاکره سیاسی، از اقداماتی بود که برای ایجاد زمینه مناسب جهت برقراری ارتباط با تهران، در دستور کار غرب قرار داشت.
جنگ نفت‌کش‌ها که با کمک فرانسه در 1362 آغاز شد، هزینه‌های سنگین افزایش بیمه نفتکش‌ها و حق سورشارژ کشتی‌های تجاری در بنادر ایران و حملات هوایی عراق به کشتی‏ها و تأسیسات نفتی ایران، فشار اقتصادی سنگینی را بر ایران تحمیل کرد. اقدام دریایی خودی در این دوره، طرح ایجاد هدف‌های کاذب بود که به این طریق موشک‌های اگزوسه فرانسوی را منحرف سازد و نیز بمباران هوایی برخی کشتی‌های بیگانه بود تا عامل بازدارنده‌ای در برابر اقدامات عراق باشد.

بخش ششم: سال پنجم جنگ (31/6/1363 ـ 31/6/1364)
آغاز اقدامات سیاسی

نتایج عملیات‌ها در سال‌های سوم و چهارم جنگ، این احساس را القا می‌کرد که جنگ حالت فرسایشی به خود گرفته است؛ لذا استکبار غرب از یک سو برای فشار به ایران، به تقویت عراق اهتمام می‌ورزید؛ و از سوی دیگر برای بازگذاردن راه‌های بازگشت ایران به اردوگاه غرب، می‌کوشید به ایران نزدیک شود. در این راستا، اقداماتی از قبیل انتقال فن‌آوری پیشرفته نظامی و نحوه تهیه سلاح‌های کشتار جمعی به عراق، سکوت در برابر بمباران‌های شیمیایی و کمک به آن کشور برای حمله به کشتی‌های تجاری و نفتی و تأسیسات صنعتی ایران از یک سو، و نیز اقداماتی همچون سفر گنشر وزیر خارجه آلمان به تهران به نمایندگی از 7 کشور صنعتی جهان در سال چهارم جنگ، مؤید این ادعاست.

به موازات اقدامات بلوک غرب، ابرقدرت شرق نیز می‌کوشید از وضعیت جنگ سود جوید. شوروی‌ها از یک طرف با تقویت ارتش عراق به ویژه نیروی هوایی آن و ارسال هواپیماهای میگ 25 به عراق، نیروی هوایی عراق را قادر ساختند بالاتر از سقف بُرد پدافند هوایی ایران، پرواز کرده و به سادگی در آسمان تهران حضور یابد. در عین حال، آنها به لیبی اجازه دادند، موشک‌های دوربرد در اختیار ایران قرار دهد. به این ترتیب، شوروی می‌کوشید ابتکار عمل در جنگ را به دست گیرد.

پس از مخالفت ایران با خواسته روس‌ها مبنی بر عدم حمایت از مجاهدین افغانی و عدم مصالحه ایران بر سر سرنوشت افغانستان، شوروی‌ها علاوه بر عدم مساعدت در جلوگیری از جنگ شهرها - که عراق با شدت دنبال می‌کرد - در یک حرکت مشکوک، لیبی را وادار کردند تا کارشناسان نظامی خود را پس از خرابکاری در سیستم هدایت موشک‌های زمین به زمین اسکاد و موشک‌های زمین به هوای سام 2، از ایران خارج کند. با خرابکاری در موشک‌های اسکاد، عملاً قدرت مقابله به مثل ایران از بین می‌رفت و نیروی خودی نمی‌توانست در قبال بمباران تهران، به بغداد حمله موشکی کند. مضافاً اینکه، با خرابکاری در موشک‌های ضدهوایی سام2، پدافند هوایی تهران تضعیف شد و متقابلاً، قدرت عمل میگ‌های 25 عراق افزایش یافت.

در این میان، ایران اسلامی نه تنها در برابر بمباران شیمیایی و بمباران‌های کشتی‌ها کمر خم نکرد، بلکه در جنگ شهرها نیز مقاومت کرده و خلأ ناشی از عدم حضور کارشناسان لیبیایی را پر نمود و متخصصین جوان و متعهد سپاه در اوج ناباوری، موشک‌های مزبور را بازسازی و راه‌اندازی کردند.

مقاومت مردم تهران در زیر بمباران‌های هوایی و راهپیمایی بزرگ آنان در روز جهانی قدس - که با وجود تهدید فرمانده نیروی هوایی عراق به بمباران و اعمال آن، با شکوه بی‌نظیری به اجرا درآمد - بی‌ثمر بودن فشار دشمن را به نمایش گذاشت و در نتیجه، حملات هوایی عراق متوقف گردید. تأکید رهبری نظام به "مقاومت تا آخرین خانه، آخرین نفر و آخرین قطره خون" و تبعیت مردم از امام خود، حاکی از آن بود که فشار دشمن موثر نیست و ایران تسلیم نخواهد شد. حتی اقدامات اهرم‌های فشار در داخل کشور و مخالفت گروه‌هایی چون نهضت آزادی با ادامه جنگ نه تنها موثر واقع نشد، بلکه پس از روبه‌رو شدن با شعار "جنگ جنگ تا رفع فتنه" - که امام مطرح فرمود - به شکست انجامید.

امام، از سویی مقاومت تا آخرین قطره خون را سرلوحه امور قرار داده بود. از سوی دیگر جنگ تا رفع فتنه در کل جهان را به عنوان استراتژی نظامی معرفی کرد. در عین حال، به فرماندهان دستور می‌داد تا به دشمن فرصت و مجال بازسازی ندهند. در همین راستا، یگان موشکی سپاه اجازه یافت برای اولین بار، چند فروند موشک خود را روانه عراق نماید. آنان موشک‌های بازسازی شده را روانه کرکوک و بغداد کردند.
همچنین، حکم امام به سپاه مبنی بر تشکیل سه نیرو که در روزهای پایانی سال پنجم جنگ صادر شد، نشان می‌داد که امام برای جنگ‌های به مراتب بزرگ‌تر و وسیع‌تر از جنگ ایران و عراق، نظام را آماده می‌کند.

تدابیر و اندیشه‌های امام، به آسودگی اجرا نمی‌شد. "جنگ تا آخرین نفر"؛ یا به عبارت دیگر، "نبرد عاشورایی" و نیز "جنگ تا رفع فتنه در جهان"، نه تنها عناصر و گروه‌هایی همچون نهضت آزادی، در تخریب آن تلاش می‌کردند، بلکه بسیاری از عناصر درون نظام نیز تمایلی به این دیدگاه نداشتند و بیش از هر چیز به پایان آبرومندانه جنگ می‌اندیشیدند. لذا تدابیر خود، امکانات کشور و افکار عمومی را در جهت اندیشه امام سوق ندادند، بلکه کسب یک پیروزی نظامی و پایان سیاسی جنگ، رفتار آنان را شکل می‌داد. به همین جهت به‌رغم زمینه‌های آمادگی سپاه برای اجرای مأموریت‌های هوایی و دریایی، امکانات لازم برای گسترش سپاه فراهم نشد. از طرفی قرارگاه‌ها و یگان‌های هوایی و دریایی سپاه که از مدتی قبل بنا به ضرورت‌های عملیاتی و خودجوش شکل گرفته بود، با تلاش سپاه وسعت یافت و نام نیرو بر آنها گذاشته شد.

این وضعیت ناشی از وجود دو نوع نگرش در مورد تهدیدات علیه نظام بود. یک نگرش که متعلق به امام بود و حتی بنا به ضرورت و اهمیت جنگ، برای انتخاب رئیس دولت از فرمانده سپاه نظرخواهی می‌شد تا امکان هماهنگی بیشتر دولت و جنگ به‌وجود آید و نیز متناسب با تهدیدها، تقویت روزافزون سازمان سپاه را لازم می‌دید. نگرش دیگر تهدید را کوتاه‌مدت و گذرا می‌دید و راه‌حل درازمدت را برای پایان جنگ لازم نمی‌دانست.

در عین حال امام دست آنان را که به راه‌حل سیاسی معتقد بودند نبست و به عناصر درون نظام اجازه داد که راه‌کار سیاسی را به عنوان راه حل مورد نظر خود تعقیب کنند. در همین راستا بود که سفرهای مهم آقای هاشمی رفسنجانی به سوریه و سپس به چین و ژاپن انجام شد. سفر به سوریه به آزادی گروگان‌های امریکایی هواپیمای TWA انجامید و سفر به ژاپن نیز با سفر کیسینجر به این کشور همزمان شد. همچنین قطع بمباران شهرها بار اول با سفر دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران و بار دوم با سفر وزیر خارجه عربستان به تهران همزمان شد. به هر حال این اقدامات با سفر گنشر به تهران بی‌ارتباط نبود و چه بسا مقدمات حوادثی بود که بعداً به ماجرای مک‌فارلین مشهور گشت.

بخش هفتم: سال ششم جنگ (31/6/1364 ـ 31/6/1365)
تغییر توازن به سود ایران

حمایت سیاسی و نظامی جهان از عراق روزبه‌روز افزایش می‌یافت. کمک‌های اطلاعاتی امریکا به عراق، تسهیل در انتقال تکنولوژی پیشرفته تسلیحاتی به این کشور و نیز حمایت مالی و ارسال تجهیزات پیشرفته، ارتش عراق را به رغم آسیب‌های فراوان تقویت کرده بود.
در وضعیتی که توان دشمن فقط از جنبة پیاده نظام به 550 گردان پیاده می‌رسید و توان سپاه برای آفند از 80 گردان تجاوز نمی‌کرد، اعتقاد برخی بر این بود که با توان موجود می‌توان به یک عملیات پیروزمندانه دست یافت و جنگ را به پایان رساند. گروهی معتقد بودند که ضرورت ادامه جنگ غیرقابل انکار است، گرچه با توان موجود میسر نباشد. مبتنی بر این اعتقاد، امام خمینی در آستانه ششمین سال جنگ، حکم تشکیل سه نیرو را به سپاه ابلاغ کرد. سپاه که از سال 1362 به فعالیت دریایی پرداخته و قرارگاهی را به همین منظور تشکیل داده بود و مسئولیت فرماندهی یگان موشکی کشور را نیز بر عهده داشت، برای اجرای این فرمان آماده بود؛ اما تحقق این فرمان به زمان و امکانات و نیز پشتیبانی و حمایت مسئولان کشور نیاز داشت.

سپاه برای اجرای عملیات موفق، حداقل به 300 گردان نیاز داشت. ولی کشور برای تجهیز این تعداد گردان آماده نبود. لذا سپاه بر سر دوراهی اعلام عدم امکان ادامه جنگ و یا قبول ادامه جنگ با امکانات موجود، راه‌حل دوم را پذیرفت و به توان موجود بسنده کرد. تنها راه تقویت سپاه با اعزام بزرگ نیروهای بسیج تحت عنوان سپاهیان محمد(ص) میسر می‌شد. به این ترتیب، سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عملیات والفجر8 کند و طی 75 روز جنگ با ارتش عراق، منطقه آزاد شده را حفظ نماید. این اولین عملیات بزرگ سپاه بود که بدون حضور ارتش به اجرا درآمد و پیروزمندانه نیز به پایان رسید.

سال ششم، سال ورود نسبی دولت در جنگ نیز می‌باشد. تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ با مسئولیت معاون نخست‌وزیر و به کارگیری برخی وزارت‌خانه‌ها و کارخانه‌های دولتی، نقش جدیدی را در جنگ به دولت بخشیده بود. در عین حال این اقدام مفید، تمام نیازمندی‌های جبهه را برطرف نمی‌کرد.

اصلی نبودن مسئله جنگ، تأثیرات ناشی از تحریم‌های بلندمدت اقتصادی، و نیز تعهد دولت به عادی نگه‌داشتن وضعیت زندگی مردم، مانع از نقش تعیین کننده دولت در جنگ بود. حضور دولت علی‌رغم مؤثر و مفید بودنش، تحولی در جنگ ایجاد نکرد. به عبارت دیگر، به آن معنا که دولت در عراق نقش داشت و به گونه‌ای که در تمام جنگ‌های مهم روی داده است، هرگز تمام امکانات کشور وارد جنگ نشد و یا زمینه‌های لازم برای ورود دولت در جنگ به وجود نیامد.

پیروزی بزرگ والفجر8 که ارتباط عراق با خلیج‌فارس را تقریباً قطع کرد و همسایگی ایران با کویت را در پی داشت و طی آن انهدام وسیعی در ارتش عراق صورت گرفت، به پایان جنگ منجر نشد؛ زیرا دنیا حاضر نبود ایران را پیروز ببیند. در نتیجه، به جای پذیرش خواسته‌های منطقی ایران اسلامی، به تقویت عراق پرداخت. بعد از این پیروزی بزرگ بود که حمایت تسلیحاتی غرب و شرق از عراق به طور سرسام‌آور افزایش یافت.

استراتژی دفاع متحرک عراق

ارتش عراق پس از هجوم سراسری پنج ساله و نسبتاً ناموفق خود، در لاک دفاعی فرو رفت. اگرچه در این مدت، تلفات سنگینی بر تجهیزات و نیروی انسانی ارتش عراق وارد آمد؛ لیکن پشتیبانی همه‌جانبه ارتجاع عرب و ابرقدرت جهانی از طریق حمایت‌های سیاسی، کمک‌های نقدی، سرازیر کردن تجهیزات و امکانات و ارائه همفکری و مشاورت نظامی، نه تنها این ارتش رو به افول را سرپا نگه داشت، بلکه به تدریج بر قوت و قدرت آن افزود. علاوه بر آن، عوامل جدیدی از جمله اعطای مجوز استفاده از سلاح‌های شیمیایی و نیز موشک‌های دوربرد و مورد هدف قرار دادن مراکز مسکونی و اقتصادی، از فروپاشی ارتش دشمن جلوگیری کرد.
بر همین اساس، ارتش عراق که در ابتدای جنگ 202 هزار نیرو داشت، تا پایان سال 1364 نزدیک به 220 هزار کشته، زخمی و اسیر داده بود و از 3530 تانک و نفربر تحت اختیار خود در آغاز جنگ، نیز تا این زمان 5290 دستگاه منهدم و یا به غنیمت گرفته‌شده‌بود. با این‌حال، درآغاز سال 1365 ارتش عراق حدود 5850 تانک و نفربر و 540 هزار نفر پرسنل در اختیار داشت.

در این وضعیت و در پی عملیات موفق والفجر8 و شکست تلاش‌های 75 روزه ارتش عراق برای عقب راندن قوای خودی از منطقه فاو و در نتیجه تغییر توازن سیاسی - نظامی به نفع جمهوری اسلامی، ارتش عراق با به‌کارگیری شیوه‌ای جدید در جنگ کوشید تا از لاک دفاعی خارج شده و حالت تهاجمی به خود بگیرد. این اقدام می‌توانست ضمن جبران بخشی از شکست‌های رژیم عراق، روحیه ارتش آن کشور را ترمیم کند. بنابراین به سپاه‌هایش که در سراسر مرز مستقر بودند، مأموریت داد تا در نقاط ضعیف و قابل رخنه خطوط پدافندی، در مناطقی که از اهمیت نسبی برخوردارند، به عملیات بپردازند. بر همین اساس، در هجوم نسبتاً موفق به مهران - که نقطه اوج این تحرکات بود - عراق جرأت یافت اتخاذ استراتژی جدیدی موسوم به دفاع متحرک را رسماً اعلام کند.
پس از تهاجم عراق به مهران، هر دو جبهه خودی و دشمن، به فرصتی برای آمادگی مجدد نیاز داشتند تا برنامه‌ریزی خویش را به طرف مقابل دیکته کنند. اجرای موفقیت‌آمیز عملیات کربلای1 با همت نیروهای ایران، پایانی بود بر استراتژی جدید دشمن و آغازی بود برای تغییر وضعیت و به دست‌گیری مجدد ابتکار عمل. به این ترتیب، بار دیگر ارتش عراق در لاک دفاعی فرو رفت و در پشت خاکریزها و دژهای خویش به انتظار تهاجمات غیرمنتظره نیروهای اسلام نشست.

در ششمین سال جنگ علاوه بر عملیات بزرگ والفجر 8، با تأکید حضرت امام بر ندادن فرصت آرامش به دشمن، و با همت نیروهای ایران، عملیات‌های والفجر9 (منطقه عمومی سلیمانیه)، کربلای1 (مهران)، کربلای2 (حاج عمران) و کربلای3 (اسکله العمیه) با موفقیت به اجرا درآمد.

بخش هشتم: سال هفتم جنگ (31/6/1365 ـ 31/6/1366)
سال سرنوشت

اگرچه جنگ در سال هشتم پایان یافت؛ ولی سرنوشت آن، در سال هفتم تعیین گردید. پس از فتح فاو و انهدام وسیع ارتش عراق و تغییر توازن به نفع ایران، طرح‌ریزی برای اجرای یک عملیات بزرگ و یکسره کردن کار جنگ شروع شد. منطقه عملیاتی ابوالخصیب انتخاب گردید تا جزیره فاو به‌طور کامل تصرف شود، راه دریایی عراق از خور عبدالله مسدود گردد و بصره از جنوب به محاصره درآید. در این میان، عواملی موجب تأخیر در اجرای عملیات می‌شد، از جمله اتکا سازمان رزم سپاه به نیروهای مردمی، به طوری که اجرای هرگونه عملیات قبل از حضور گسترده این نیروها غیرعملی بود. همچنین، درخواست تجهیز حداقل پانصد گردان نیرو از دولت، عامل دیگری بود که با توجه تحریم‌های اقتصادی علیه نظام جمهوری اسلامی و نیز اصلی نبودن مسئله جنگ در سرلوحه برنامه‌های مسئولان کشور، تحقق آن دور از دسترس بود. همچنین، به این علت که جنگ با اتکا به نیروی پیاده در برابر دشمن مجهز به سلاح‏های پیشرفته و زرهی، در تابستان جنوب بسیار دشوار بود، اجرای عملیات به تعویق افتاد. ناگفته نماند سلسله عملیات دفاع متحرک عراق که به اشغال برخی از مناطق آزادشده انجامید، نیروی خودی را ناچار کرد قبل از عملیات سرنوشت‌ساز، مناطق اشغالی همچون مهران را بازپس گیرد.

به هر حال، طراحی عملیات در منطقه ابوالخصیب - که قبل از شروع عملیات والفجر 8 آغاز گردیده بود - به تاکتیک ویژه‌ای اتکا داشت که در طرح‌ریزی عملیات محور اصلی محسوب می‌شد. این مهم لو رفت و به‌طور مرموزی دشمن از تاکتیک ویژه عملیات آگاهی یافت. لذا با آغاز عملیات، دشمن تنگه مهم عملیات را بست. در نتیجه، این عملیات که پیش‌بینی می‌شد سرنوشت جنگ را تعیین کند و به همین منظور از قبل والفجر 10 نام گرفته بود، با عدم‌الفتح روبه‌رو شد و به کربلای4 تغییر نام یافت. موفقیت دشمن در این عملیات که آن را "حصادالاکبر" (دروی بزرگ) نامیده بود و ارتش عراق را به بازپس‌گیری فاو امیدوار کرده بود، سبب گردید دشمن نقاط ضعف خود در عملیات کربلای4 را نشناسد. متقابلاً، نیروی خودی با شناسایی نقاط ضعف دشمن، تنها ظرف 13 روز عملیات بزرگ کربلای5 را طراحی و آماده اجرا کرد. عملیات کربلای5 که با استفاده از ضعف دشمن در شرق بصره طراحی شد، موجب گردید نیروی خودی با حمله از شمال به جنوب در منطقه پنج‌ضلعی و کانال ماهی، پهلوی دشمن را شکافته و آرایش او را به هم ریزد. این عملیات که با غافلگیری مطلق دشمن صورت گرفت، نتایجی در پی داشت که سرنوشت جنگ را تعیین کرد. در این عملیات که 20 روز به طول انجامید همچون عملیات فاو 50% ارتش عراق آسیب دید و بصره نیز در تهدید جدی قرار گرفت. البته در صورت تجهیز کافی سپاه به وسایل زرهی و هلی‌کوپتر، از این عملیات قطعاً نتایج بهتری بدست می‌آمد. پس از شکسته شدن خطوط نفوذ ناپذیر دشمن توسط نیروهای پیاده، اگر جبهه خودی به یگان‌های زرهی مجهز بود، امکان ادامه پیشروی و تعقیب دشمن تسهیل می‌شد. همچنین، هوانیروز می‌توانست پیشروی نیروهای خودی را پشتیبانی کند.

به هرحال، عملیات کربلای5 اگرچه می‌توانست نتایج بهتری داشته باشد، در عین حال دو نتیجه مهم را به دنبال داشت: اولاً بار دیگر به دنیا ثابت شد که اگر حمایت خود را از عراق افزایش ندهند، عراق طرف بازنده جنگ خواهد بود. ثانیاً به دنیا تفهیم کرد که نمی‌توان خواسته‌های ایران اسلامی را به‌طور صددرصد نادیده گرفت. لذا از اسفند 1365 (دو ماه پس از عملیات کربلای5) تلاش جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه 598 آغاز شد و در پایان تیرماه 1366 به تصویب رسید. همزمان تلاش آمریکا برای افزایش تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران نیز شدت گرفت.

همچنین، در اواخر این دوره قوای دریایی آمریکا و سایر کشورهای بیگانه به خلیج فارس وارد شدند تا ضمن مانور قدرت، پیروزی‌های پی‌درپی ایران در والفجر 8 و کربلای 5 را کمرنگ کرده و از پیروزی مطلق ایران در جنگ جلوگیری کنند. این اقدام دشمن که نبردهای خلیج فارس را در پی داشت سبب تحقیر نیروی دریایی امریکا و عزت نیروی دریایی سپاه شد.
از دیگر موضوعات مهم سال هفتم جنگ، تغییر جبهه اصلی از جنوب به شمال، از فروردین 1367 بود. دو مؤلفه زیر سپاه را به این نتیجه رساند که منطقه نبرد را از جنوب به شمال منتقل کند:

1. با توجه به اینکه هدف استراتژیک جنوب، شهر مهم بصره بود و هورالهویزه، شرق بصره و شبه‌جزیره فاو به عنوان محورهای وصولی به این شهر شناخته می‌شدند و نیروی خودی هر سه راهکار را مورد استفاده قرار داده بود و راهکار دیگری که دشمن آنرا نشناسد، وجود نداشت، برای شناسایی راهکار جدید و یافتن ابتکاری نو به زمان نیاز بود. برای همین، سپاه ترجیح داد جبهه جدیدی را بگشاید تا از دشمن زمان گرفته و در خلال آسیب رساندن به سازمان دشمن به طرح جدیدی برسد.
2. سلطه ضعیف ارتش عراق بر کردستان عراق و قدرت نیروهای کرد معارض عراقی سبب شده بود مناطق وسیعی در شمال عراق تحت نفوذ کردها باشد و آزادشده تلقی شود. به علت اینکه شهر بزرگی چون کرکوک که از نظر استراتژیک بعد از بغداد و بصره، سومین شهر مهم عراق شناخته می‌شود، در جبهه شمالی قرار دارد، هرگونه عملیات خودی در جبهه شمالی که سبب نزدیکی قوای ایران به کرکوک می‌شد، مسلماً نتایج بزرگی را می‌توانست به دنبال داشته باشد؛ خصوصاً اینکه کردهای عراقی تمایل خود را به نزدیکی به ایران نشان داده بودند و در عملیات فتح1 که قبل از عملیات کربلای4 به اجرا درآمد، همکاری مؤثر خود را به اثبات رسانده بودند. به این ترتیب، در هفتمین سال جنگ نیروهای خودی (سپاه) در دو جبهه زمینی (جنوبی و شمالی) و جبهه دریایی (خلیج‌فارس) با عراق و آمریکا نبرد کردند.

ماجرای مک فارلین که در آبان 1365 به دستور امام و توسط آقای هاشمی رفسنجانی افشا شد، فشار سنگینی را بر آمریکا تحمیل کرد. در پی این افشاگری، موقعیت آمریکا در منطقه خلیج فارس به شدت متزلزل شد.

عراق نیز که در عملیات والفجر8 غافلگیر شده بود، این غفلت را ناشی از اطلاعات انحرافی آمریکا اعلام کرد. از سوی دیگر شوروی‌ که از برقراری ارتباط پنهانی آمریکا با تهران بسیار نگران بود، از دو جهت درصدد بهره‌برداری برآمد. از یک طرف با نزدیک شدن به عراق کوشید اثبات کند که شوروی هم‌پیمان مطمئن‌تری است و از طرف دیگر با بمباران ایران (توسط نیروی هوایی عراق) به مسئولان جمهوری اسلامی تفهمیم کند که برای این‌گونه روابط غرامت سنگینی باید پرداخت.

در این وضعیت، نظام اسلامی ایران که بر سر سیاست "نه شرقی، نه غربی" ایستاده بود و نمی‌خواست سرنوشت جنگ را بیگانگان تعیین نمایند، می‌کوشید با مقاومت خود، روح اعتماد به نفس را به مسلمین و مستضعفین جهان القا کند؛ لذا از فشار شوروی‌ واهمه نداشت. در این میان، دولت آمریکا که منافع خود را در خطر می‌دید و امکان هرگونه عکس‌العملی را از دست داده بود، از رقیب خود یعنی شوروی تشکر کرد.

آمریکایی‌ها با این تشکر کوشیدند ضمن عذرخواهی تلویحی از عراق، خشنودی خود را از بمباران شهرهای ایران اعلام کنند تا به این ترتیب، پاسخی به افشای ماجرای مک‌فارلین داده باشند. بدین ترتیب پایتخت ایران و شهرهای بزرگ کشور، دومین جنگ شهرها را تحمل کرد و در پائیز 1365 زیر بمباران دشمن مقاومت نمود.

بخش نهم: سال هشتم جنگ (31/6/1366 ـ 31/6/1367)
پایان جنگ

هشتمین سال جنگ در حالی آغاز شد که برتری در صحنه درگیری خلیج‌فارس با سپاه پاسداران بود و نیروی دریایی امریکا برای رفع بحران تلاش می‌کرد. در عین حال، درگیری‌ها در خلیج فارس دو ماه دیگر ادامه یافت و از آن به بعد صحنه نبرد به جبهه زمینی (در منطقه شمال) انتقال یافت و در ظرف چهار ماه، چهار عملیات قابل توجه در جبهه ماووت و حلبچه به وقوع پیوست. در خلال این حوادث، گفتگو بر سر چگونگی اجرای قطعنامه 598 نیز ادامه داشت. قطعنامه 598 به گونه‌ای تصویب شده بود که اگرچه تا حدودی حقوق ایران اسلامی را تأمین می‌کرد؛ اما در عین حال تقدم و تأخر بندهای آن امکان محکوم نشدن عراق را میسر می‌ساخت. لذا جمهوری اسلامی ایران پذیرش قطعنامه را منوط به اصلاح تقدم و تأخر بندها کرده بود، اما عراق با برخورداری از حمایت قدرت‌های بین‌المللی با اصلاح قطعنامه مخالفت می‌کرد.

در زمستان 1366 سومین جنگ شهرها علیه ایران آغاز شد و برای اولین بار موشک‌های عراقی که بُرد آنها به کمک تکنسین‌های خارجی افزایش یافته بود، به تهران اصابت کرد. دور جدید جنگ شهرها که با بمباران شیمیایی حلبچه همراه بود، احتمال ایجاد فاجعه‌ای بزرگ علیه ایران اسلامی را گوشزد می‌کرد. بمباران شیمیایی و کشتار 5000 کرد عراقی که در همان روزها توسط نیروی هوایی ارتش عراق صورت گرفت، خود نیز تهدیدی علیه ایران به حساب می آمد. در همین ایام بود که امام ملت ایران را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: "درنگ امروز اسارت ذلت‌باری را در پی خواهد داشت." کمتر از 20 روز بعد از هشدار امام، در حالی که سپاه درگیر جبهه شمالی بود، همزمان با تحرکات یگان‌های دریایی آمریکا در خلیج فارس، عراق با توانی عظیم و آتش تهیه شیمیایی به فاو حمله کرد؛ حمله‌ای که وضعیت جنگ را تغییر داد.

به این ترتیب دشمن که تا آن روز در لاک پدافندی فرورفته بود، به دلیل برتری کمی، ابتکار عمل را در دست گرفت. به عبارت دیگر، در حالی که عراق قوای زرهی‌اش هشت برابر، نیروی هوایی‌اش شش برابر و نیروی پیاده‌اش چهار برابر قوای ایران بود، چهره هجومی به خود گرفت. این در حالی بود که قوای خودی در سراسر جبهه‌ها در خطوط پدافندی تقسیم شده بودند. به گونه‌ای که سپاه پاسداران در فاو، شلمچه، جزایر مجنون، حلبچه و ماووت خط پدافندی داشت. لذا اولاً توان نابرابر خودی در مناطق مختلف عملیات توزیع و تجزیه شده بود و امکانات متمرکزی در دست نبود، ثانیاً نیروی آزاد و یگان‌های احتیاط برای مقابله وجود نداشت. علاوه بر این، هرگونه جابه‌جایی یگان و تجهیزات با توجه به ترابری ضعیف خودی و مشکلات ناشی از تحریم شدید اقتصادی، به کندی صورت می‌گرفت. به همین جهت نیروی خودی به زمان نیاز داشت تا با توجه به تغییرات به عمل آمده در صحنه جنگ، برنامه‌های لازم را طراحی کند. اما دشمن که از انبوه امکانات برخوردار بود و کمترین مشکلی برای جابه‌جایی نیروی خود نداشت، مجال برنامه‌ریزی نداد.

در این میان، آمریکا - که بعد از افشای ماجرای مک فارلین منفعل شده بود - نیز به کمک عراق ابتکار عمل را در صحنه بین‌المللی به‌دست آورد. لیکن به تشدید اقدامات عراق پس از سقوط فاو تمایل نداشت، بلکه مایل بود برای بازگرداندن مجدد ایران به سوی غرب، فرصت دیگری به ایران دهد. در مقابل، عراق با اتکا به شوروی - که احساس می‌کرد بار دیگر در صحنه جنگ ایران و عراق از امریکا عقب افتاده است - تهاجمات خود را ادامه داد. این حوادث تا پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی، با نوعی احتیاط توأم بود. یعنی عراق که می‌کوشید خود را طرف مظلوم صحنه نشان دهد و در این راستا از کمک تمامی رسانه‌های خبری جهان برخوردار بود، تا قبل از اینکه ایران قطعنامه را بپذیرد، وانمود می‌کرد چشم داشتی به خاک ایران ندارد. اما با پذیرش قطعنامه توسط ایران و تغییر صحنه سیاسی و تبلیغاتی در داخل و خارج کشور به نفع ایران، علاوه بر شدت یافتن حملات عراق، عناصر سازمان مجاهدین خلق نیز با هدف اشغال کرمانشاه و سپس پیشروی به سوی تهران، راهی ایران شدند؛ غافل از آنکه روح مسیحایی امام با پذیرش قطعنامه تحولی در اردوی خودی ایجاد کرده بود که بار دیگر ابتکار عمل را به اردوی ایران بازگردانید و تلاش دشمن را بی‌اثر گذاشت و اگر نبود قوه قهریه ملت ایران، قطعاً عراق آتش‌بس را نمی‌پذیرفت.

حمله عراق در پایان جنگ

پس از عملیات والفجر10 (در حلبچه)، جنگ وارد مرحله جدیدی شد و به‌رغم مدت کوتاه آن، نتایج تعیین‌کننده‌ای به بار آورد. در این مرحله، عراق که به نحو بی‌سابقه‌ای تقویت شده بود، موفق شد با استفاده از توان نظامی و به‌کارگیری تجارب گذشته، ابتکار عمل را به دست آورد و صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهد، اما این وضعیت تنها تا رسیدن عراق به مرز ادامه یافت.

در آغاز سال 1367، در حالی که یگان‌های اصلی جمهوری‌اسلامی در جبهه‌های شمالی به سر می‌بردند، ارتش عراق با مقدماتی که تهیه کرده بود از فرصت استفاده کرد و حملات گسترده‌ای را در جبهه جنوب آغاز کرد. این حملات که با حمایت آمریکا از عراق در فروردین 1367 شروع شد و در تیرماه همان سال شلیک موشک ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری ایران را در پی داشت. (در این حادثه 290 مسافر ایرانی که تمامی غیر نظامی بودند به شهادت رسیدند.) وضعیت جدیدی را پیش‌آورد که به دنبال آن جمهوری اسلامی قطع‌نامه 598 را به رغم عدم تأمین پیش‌شرط‌های خود، پذیرفت.

شکست عراق در عبور مجدد از مرز

با پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری‌اسلامی‌ایران - در تاریخ 27/4/1367 - دشمن که این اقدام را حاکی از انفعال قوای ایران تصور می‌کرد، با هدف تصرف بخش‌هایی از استان خوزستان و باختران مجدداً به خاک ایران حمله‌ور شد تا با اشغال تعدادی از نقاط حساس، از موضعی برتر ایران را به پشت میز مذاکره بکشاند.

در تاریخ 31/4/1367 هجوم گسترده دشمن به استعداد 13 لشکر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز شروع شد. توان به کار گرفته شده حکایت از آن داشت که دشمن به تصور تضعیف پایگاه مردمی نظام و قوای مسلح جمهوری اسلامی و نیز به قصد برنده شدن در جنگ تصمیم دارد به هر صورت شده مناطق مهمی را تصرف کند. استعداد دشمن در این هجوم، تمام توان سپاه پاسداران را به مقابله طلبید و سپاه که مأموریت پدافند از هور تا آبادان را بر عهده داشت با قوای مهاجم درگیر شد. در این حمله، دشمن به بخشی از جاده اهواز - خرمشهر دست یافت و خرمشهر را به طور جدی مورد تهدید قرار داد. در پی این تهدید، امام خمینی طی پیامی به فرمانده کل سپاه، ضمن تأکید بر ضرورت حفظ خرمشهر، نکته‌ای به این مضمون گوشزد فرمودند که «اینجا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است. باید متر به متر بجنگید. اینجا نقطه‌ای‌ست که حیات و عدم حیات در همین جاست.»
بر همین اساس، نیروهای سپاه با هجوم وسیعی علیه دشمن، او را تا مرز عقب راندند. دشمن از پای ننشست و دوبار دیگر به قصد تصرف منطقه جنوب تا جاده اهواز - خرمشهر پیشروی کرد؛ اما هر بار با رشادت نیروهای ایران، عقب رانده شد. به این ترتیب، دشمن از تصرف خوزستان ناامید شد. طی این مدت و در طول درگیری، دشمن در جبهه غرب و محور قصرشیرین دست به هیچ اقدامی نزد، ضمن آنکه در دوران حملات خود، قبل از پذیرش قطعنامه توسط ایران، هرگز ایران را نسبت به آن منطقه حساس نکرد و بدین‌گونه مانع هوشیاری و عکس‌العمل احتمالی ایران شد تا سازمان مجاهدین خلق برای آغاز اقدام خود، با موانع جدی روبه‌رو نباشند. سرانجام در حالی که آخرین تانک‌های دشمن از منطقه جنوب به طرف مرز رانده می‌شد، تهاجم مشترک عراق و سازمان مجاهدین خلق به سوی کرمانشاه آغاز شد. حضور متمرکز نیروهای نظامی ایران در جنوب، این فرصت را به آنها داد که به اسلام‌آباد رسیده و کرمانشاه را تهدید کنند. دشمن در این جبهه پس از عبور از خطوط ارتش، با استفاده از جاده قصرشیرین - کرمانشاه، سوار بر خودروهای زرهی چرخدار، بدون آنکه مدافعی در برابر خود داشته باشد، سرپل ذهاب و کرند را پشت سر گذاشت و در اسلام‌آباد پس از به خاک و خون کشیدن جمعی مردم بی‌گناه، راهی کرمانشاه شد. اما در تنگه چهارزبر اولین گروه پاسداران (از لشکر جدیدالتأسیس ولی‌امر(عج)) راه را بر دشمن مسدود کردند، تا یگان‌های دیگر سپاه به تدریج وارد منطقه شوند. لذا هرچند عدم حضور سپاه و مردم در منطقه سبب شده بود که سازمان مجاهدین خلق به راحتی 70 تا 80 کیلومتر پیشروی کنند، ولی پس از ورود نیروهای مردمی و نظامی به صحنه و هجوم از دو منطقه اسلام‌آباد و چهارزبر به سازمان مجاهدین خلق با فرماندهی شهید سیادشیرازی، قوای آنان درهم شکست و انهدام وسیعی از آنان صورت گرفت. این تهاجم، که به نبردی 3 روزه منجر شد، نهایتاً در تاریخ 6/5/67 با سرکوب کامل نیروهای سازمان مجاهدین خلق به پایان رسید. به این ترتیب، با عکس‌العمل نیروهای ایران که به دفع تجاوز دشمن به خوزستان و کرمانشاه و انهدام سازمان مجاهدین خلق انجامید، ارتش عراق در تاریخ 10/5/67 به نوار مرزی بازگشت.

در واقع، بار دیگر حضور گسترده مردم و سرازیر شدن نیروهای اسلام به جبهه‌های جنوب و غرب، به اقدامات دشمن که می‌کوشید با تداوم عملیات به امتیازهای متعددی دست یابد، و به بهانه‌جویی‌های او در مورد برقراری آتش‌بس پایان داد و نهایتاً در روز 29/5/1367 آتش‌بس رسمی به‌وسیله دبیرکل سازمان ملل اعلام شد. سپس با حضور نیروهای ناظر سازمان ملل (یونیماگ) در مرز مشترک ایران و عراق، آتش‌بس رسمی بین دو کشور برقرار گردید. علی‌رغم ضرباتی که عراق متحمل شده بود، پس از عقب‌نشینی از خاک ایران، همچنان مناطقی از مرز را که وسعت آن به 2500 کیلومترمربع می‌رسید تا آستانه تجاوز به کویت، در اختیار داشت. طی این مدت نه تنها سازمان‌ملل برای عقب راندن عراق از مناطق ایرانی تحت اشغال ارتش عراق اقدامی نمی‌کرد و سکوت کرده بود، بلکه تا قبل از حمله عراق به کویت حاضر نشد تجاوز عراق به ایران را تأیید کند. اما با حمله عراق به کویت در مرداد 1369، از آنجا که آن رژیم نمی‌خواست همزمان در دو جبهه درگیر باشد، از مناطق اشغالی ایران خارج شد، اسیران ایرانی را آزاد کرد و پای‌بندی خود به قرارداد 1975 را اعلام نمود.

بخش دهم: پس از جنگ: ارزیابی جنگ (31/6/1367ـ 18/9/1371)
ارزیابی جنگ

نظر به اینکه رژیم عراق به عنوان آغازگر جنگ و با هدف‌های مشخص، از جمله: "سرنگونی نظام اسلامی ـ انقلابی، حاکم بر ایران، تصرف و تجزیه خوزستان و لغو قرارداد 1975 الجزایر" به ایران تجاوز کرد، لذا آخرین موقعیت نیروهای عراقی پس از هشت سال جنگ می‌تواند یکی از برجسته‌ترین شاخص‌ها برای ارزیابی پیروزی یا شکست رژیم عراق در جنگ باشد. بر پایة این ملاحظات، نه‌تنها عراق نتوانست اهداف خود را تأمین کند، بلکه اگر پشتیبانی‌های همه‌جانبه بین‌المللی و منطقه‌ای نبود، رژیم عراق نمی‌توانست به حیات سیاسی، نظامی و اقتصادی خود ادامه دهد. علاوه بر آن، کمک‌های مالی بی‌حساب عربستان و کویت به عراق - که به مرز 80 میلیارد دلار رسید - و نیز ارسال تجهیزات و تسلیحات پیشرفته و کشتار جمعی از غرب و شرق به عراق، پس از جنگ گریبان‌گیر حامیان رژیم عراق شد. پس از پایان جنگ، عراق که با این کمک‌ها به قدرت نظامی برتر خاورمیانه تبدیل شده بود، تهدید بالقوه‌ای برای اسرائیل و کویت و عربستان محسوب می‌شد که با گذشت مدتی کوتاه به خطر بالفعل تبدیل شد و به کویت حمله کرد.

در مقابل، جمهوری اسلامی در نیل به اصلی‌ترین اهداف خود در این نبرد که حفظ استقلال، تمامیت ارضی و استحکام پایه‌های انقلاب اسلامی بود، موفق شد و در این راه تنها با حمایت و پشتیبانی‌های مردمی، دفاعی 8 ساله را اداره و نظام سیاسی خود را با شاخص‌های انقلابی - دینی تثبیت کرد و در تاریخ ملی ایران به دستاورد بی‌سابقه‌ای نائل شد که بازگرداندن امنیت به مرزهای کشور در برابر تجاوزی سنگین و طولانی بود، چیزی که در تاریخ 200 ساله اخیر ایران سابقه نداشت. بی‌جهت نیست که راهبر و معشوق همة رزمندگان، امام خمینی (ره) می‌فرماید:

"ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ایم ... ما در جنگ
به این نتیجه رسیده‌ایم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت
دوابرقدرت شرق و غرب را شکستیم ...".

عملیات های ایران در طول جنگ هشت ساله
از نظر گستردگی نظامی عملیات‌های انجام شده را می‌توان به پنج دسته‌ی گسترده ، متوسط ، محدود ،‌ نامنظم و ایذایی تقسیم بندی کرد.

عملیات‌های گسترده

1- عملیات دزفول 23/7/59
2- عملیات نصر 15/10/59
3- عملیات توکل 20/10/59
4- عملیات ثامن‌الائمه 5/7/60
5- عملیات طریق‌القدس 8/9/60
6- عملیات فتح‌المبین 2/1/61
7- عملیات بیت‌المقدس 10/2/61
8- عملیات رمضان 23/4/61
9- عملیات والفجر مقدماتی 17/11/61
10-عملیات والفجر 1 21/1/62
11-عملیات والفجر4 28/7/62
12-عملیات خیبر 3/12/62
13-عملیات بدر 20/12/63
14-عملیات قادر 23/4/64
15-عملیات والفجر8 20/11/64
16-عملیات کربلای1 9/4/65
17-عملیات کربلای 4 3/10/65
18-عملیات کربلای 5 19/10/65
19-عملیات کربلای 6 23/10/65
20-عملیات کربلای 10 25/1/66
21-عملیات بیت‌المقدس 2 25/10/66
22-عملیات والفجر 10 23/12/66
23-عملیات بیت المقدس 7 22/3/67
24-عملیات لبیک یا خمینی(ره) 1/5/67
25-عملیات مرصاد 3/5/67

عملیات‌های متوسط

1- عملیات جاده ماهشهر 3/8/59
2- عملیات سوسنگرد2 26/8/59
3- عملیات ضربت‌ذوالفقار 19/10/59
4- عملیات بازی‌دراز1 1/2/60
5- عملیات امام علی 31/2/60
6- عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا 21/3/60
7- عملیات روح‌اللـه خمینی کبیر 11/4/60
8- عملیات رجایی، باهنر 11/6/60
9- عملیات مطلع الفجر 20/9/60
10- عملیات محمدرسول‌الله(ص) 12/10/60
11- عملیات پشتیبانی بیت‌المقدس 10/2/61
12- عملیات مسلم‌بن‌عقیل(ع) 9/7/61
13- عملیات محرم 10/8/61
14- عملیات والفجر2 29/4/62
15- عملیات والفجر 3 7/5/62
16- عملیات عاشورا 25/7/63
17- عملیات پشتیبانی والفجر 8 20/11/64
18- عملیات والفجر 9 5/12/64
19- عملیات تکمیلی والفجر 8 8/2/65
20- عملیات کربلای 2 9/6/65
21- عملیات کربلای 3 10/6/65
22- عملیات تکمیلی کربلای 5 3/12/65
23- عملیات کربلای 7 12/12/65
24- عملیات کربلای 8 18/1/66
25- عملیات نصر 4 31/3/66
26- عملیات نصر 7 14/5/66
27- عملیات نصر 8 29/8/66
28- عملیات بیت المقدس 3 23/12/66
29- عملیات بیت المقدس 4 4/1/67
30- عملیات بیت المقدس 6 26/1/67

عملیات‌های محدود

1- عملیات ریجاب 5/7/57
2- عملیات قلقله 7/7/59
3- عملیات غیور اصلی 9/7/59
4- عملیات سوسنگرد1 10/7/59
5- عملیات موسیان 13/7/59
6- عملیات ذوالفقاریه 9/8/59
7- عملیات میمک 15/8/59
8- عملیات عاشورا (1) 28/8/59
9- عملیات عاشورا 28/8/59
10- عملیات سه‌راهی آبادان 19/9/59
11- عملیات تمرچین 27/9/59
12- عملیات قوچ سلطان 1/10/59
13-عملیات چغالوند 14/10/59
14- عملیات شهید عباس ملکی 25/12/59
15- عملیات امام مهدی(عج) 26/12/59
16- عملیات امام مهدی(عج) 15/1/60
17- عملیات امام مهدی(عج) 25/1/60
18- عملیات تپه چشمه 11/2/60
19- عملیات شیخ‌فضل‌الله نوری 25/2/60
20- عملیات امام علی(ع) 31/2/60
21- عملیات امام علی(ع) 31/2/60
22- عملیات مرخین 26/4/60
23- عملیات شهید چمران 3/5/60
24- عملیات شهید چمران 5/5/60
25- عملیات اورامانات 3/6/60
26- عملیات رجایی، باهنر 10/6/60
27- عملیات نصر 11/6/60
28- عملیات شهید مدنی 27/6/60
29- عملیات کانی سخت 9/9/60
30- عملیات امیرالمومنین(ع) 22/9/60
31- عملیات امام علی(ع) 1/12/60
32- عملیات حسین‌بن‌علی(ع) 26/2/61
33- عملیات ثارالله 15/5/61
34- عملیات تحریرالقدس 21/11/62
35- عملیات والفجر5 29/11/62
36- عملیات والفجر6 2/12/62
37- عملیات قدس1 5/3/64
38- عملیات ظفر1 15/3/64
39- عملیات قدس2 6/4/64
40- عملیات قدس3 20/4/64
41- عملیات قدس4 2/5/64
42- عملیات قدس5 15/5/64
43- عملیات عاشورا(2) 24/5/64
44- عملیات عاشورا(3) 25/5/64
45- عملیات عاشورا4 30/7/64
46- عملیات کربلای 9 20/1/66
47- عملیات نصر1 25/1/66
48- عملیات انصارالحسین 19/2/66
49- عملیات نصر2 13/3/66
50- عملیات نصر3 27/3/66
51- عملیات نصر5 3/4/66
52- عملیات نصر6 10/5/66

عملیات‌های نامنظم

1- عملیات نامنظم 7/1359
2- عملیات نامنظم 8/12/59
3- عملیات نامنظم 5/1/60
4- عملیات نامنظم 5/1/60
5- عملیات نامنظم 10/1/60
6- عملیات نامنظم 5/6/60
7- عملیات نامنظم فتح 1 19/7/65
8- عملیات نامنظم فتح 2 4/8/65
9- عملیات نامنظم فتح 3 22/8/65
10- عملیات نامنظم نصر 28/10/65
11- عملیات نامنظم فتح 4 22/11/65
12- عملیات نامنظم فتح 4 4/12/65
13- عملیات نامنظم فتح 5 25/1/66
14- عملیات نامنظم فتح 6 27/3/66
15- عملیات نامنظم فتح 7 5/4/66
16- عملیات نامنظم فتح 8 28/4/66
17- عملیات نامنظم 1/5/66
18- عملیات نامنظم 1/5/66
19- عملیات نامنظم 5/5/66
20- عملیات نامنظم 6/5/66
21- عملیات نامنظم 10/5/66
22- عملیات نامنظم فتح 9 12/5/66
23- عملیات نامنظم فتح 9 18/5/66
24- عملیات نامنظم 30/5/66
25- عملیات نامنظم 13/5/66
26- عملیات نامنظم /5/66 اربیل
27- عملیات نامنظم /5/66 کرکوک
28- عملیات نامنظم /5/66 سلیمانیه
29- عملیات نامنظم /5/66 سلیمانیه
30- عملیات نامنظم 9/6/66
31- عملیات نامنظم 12/6/66
32- عملیات نامنظم فتح 10 13/6/66
33- عملیات نامنظم فتح 10
15/6/66

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۱۸
ندا حقانی شمامی

رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۱۳۹۸ را سال «رونق تولید» نامگذاری کردند؛


رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیه‌السلام به هم‌میهنان عزیز و بویژه خانواده‌های معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال «رونق تولید» نامگذاری کردند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان در این سال نقشه‌های زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشه‌ها را خنثی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا را در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و افزودند: در عرصه سیاسی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و موضع‌گیری‌ها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با «افزایش ابتکارات علمی و فنی»، «افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، «افزایش تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.
ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامه‌ها و تدابیری اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس کنند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید مجدد بر اینکه اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از «کاهش ارزش پول ملی» «قدرت خرید مردم» و «کم‌کاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» به‌عنوان مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات «توسعه تولید ملی» است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی «حمایت از کالای ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله «تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل می‌شود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی می‌تواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار امسال را «رونق تولید» قرار دادم.
حضرت آیت الله خامنه‌ای همگان را به تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار بگیرد.
ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با سلام به پیشگاه حضرت ولی‌عصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه ملتهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، از خداوند متعال مسألت کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۶:۰۶
ندا حقانی شمامی
دیدار نخست وزیر ارمنستان و هیئت همراه

بر خلاف میل آمریکا باید روابط مستحکم و دوستانه داشته باشیم


حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (چهارشنبه) در دیدار آقای نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، ایران و ارمنستان را همسایگان خوب و برخوردار از ارتباطات تاریخی خواندند و با تأکید بر لزوم افزایش سطح همکاری‌های اقتصادی، خاطرنشان کردند: بر خلاف میل آمریکایی‌ها، روابط ایران و ارمنستان باید مستحکم، مستمر و دوستانه باشد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به روابط بسیار خوب ایرانیان با هموطنان ارمنی خود و همچنین فداکاری‌های آنان در دوران دفاع مقدس، گفتند: من به منازل این شهدا در تهران سرکشی کرده‌ام، چرا که ما شهدای ارمنیِ جنگ تحمیلی را همچون شهدای مسلمان، جزو افتخارات ایران می‌دانیم.
رهبر انقلاب اسلامی، دوستی و همکاری روزافزون را وظیفه و در جهت منافع مشترک ایران و ارمنستان دانستند و افزودند: البته آمریکایی‌ها کاملاً غیرقابل اعتماد و در همه جا به‌دنبال فتنه، فساد، اختلاف و جنگ هستند و با ارتباطات ایران و ارمنستان و منافع ملتها نیز مخالفند ولی ما در مقابل وظیفه داریم همکاری‌ها و ارتباطات خود را تقویت کنیم.
ایشان با یادآوری روابط گرم و صمیمی ایران و ارمنستان در طول تاریخ، افزودند: ایران و ارمنستان هیچ‌گاه با یکدیگر مشکلی نداشته‌اند و ما طبق تعالیم اسلامی خود را موظف به حسن رفتار با همسایگان می‌دانیم، البته مقام‌های آمریکا مثل جان بولتون هیچ فهمی از اینگونه مسائل و روابط انسانی ندارند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، سطح همکاری‌های اقتصادی ایران و ارمنستان را بسیار کمتر از ظرفیت‌های دو کشور برشمردند و افزودند: مصوبات و توافق‌های انجام‌شده در جریان این سفر باید به‌طور جدی پیگیری و دنبال شود.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین حل موضوع قره‌باغ را در گرو استمرار مذاکرات میان مقام‌های ارمنستان و آذربایجان دانستند و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به حل این مشکل اعلام کردند.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس‌جمهور نیز حضور داشت، آقای پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، گفت‌وگوها و توافق‌های انجام‌شده در سفر به تهران را سازنده و امیدبخش خواند و ابراز امیدواری کرد این توافق‌ها با جدیت و پشتکار طرفین عملی شود.
نخست وزیر ارمنستان، تاریخچه روابط دوستانه دو کشور را زمینه‌ای مفید برای گسترش روابط دانست و افزود: ارمنستان هرگز در هیچ اقدامی ضد ایران مشارکت نداشته و نخواهد داشت و ما ارتقاء روابط با ایران را به نفع مردم و کشور خود می‌دانیم.
آقای پاشینیان با ابراز خرسندی و تشکر از شرایط خوب زندگیِ جامعه ارمنی در ایران، خطاب به رهبر انقلاب اسلامی گفت: یقین دارم با تجربه بسیار زیاد و خوب جنابعالی و نقش مهم جمهوری اسلامی ایران در منطقه، همکاری‌های دو کشور بیش از پیش توسعه خواهد یافت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۰۵
ندا حقانی شمامی